کمسار در گذر زمان

توجه به محیط زیست و توسعه فرهنگی جامع و پایدار

کمسار در گذر زمان

توجه به محیط زیست و توسعه فرهنگی جامع و پایدار

کمسار در گذر زمان

حب الوطن من الایمان _پیامبر خاتم (ص)_
با سلام و احترام خدمت همه اهالی محترم و بزرگوار کمسار و محلات همجوار .ضمن عرض خوش آمدگویی به شما بزرگواران بابت بازدید از وبلاگ کمسار .به عرض می رساند این وبلاگ با همه نقضان و کم و کاستی هایش درصدد شناسایی و معرفی چهره واقعی کمسار و اهالی محترم آن و روستاهای همجوار تشکیل گردیده و برآنست که با همت همه دوستان و اهالی محترم آن (اعم از مهاجرین ،ساکنین ) گامی در جهت معرفی تاریخچه ،موقعیت جغرافیایی،اقلیمی و فرهنگ ناب مردم آن بر دارد بنابراین انتظار می رود با ارایه پیشنهادات و انتفادات مفید و سازنده ما را یاری نمایید . منتظر ارایه مطالب مفید تاریخی ،اجتماعی ،فرهنگی ،ورزشی ،و... شما بزرگواران هستیم . تا گامی در جهت توسعه فرهنگی این روستای تاریخی بر داشته باشیم . با سپاس فراوان حمید باقری

سرزمین ما از فرهنگ ها، آداب و رسوم، جشن ها و پیشینه ی تاریخی غنی و خاصی برخوردار است، این فرهنگ ها و آداب و سنن می توانند جاذبه های خاص و قدرتمندی هم برای توسعه گردشگری داخلی و هم برای جذب گردشگران خارجی محسوب شوند.  اما این میراث غنی نه تنها به درستی و آنطور که شایسته است معرفی نمی شود، بلکه روز به روز بیشتر در انزوا و خطر زوال و نابودی قرار می گیرند. همه ی ما از این چنین رخداد و وضعیتی ناراحت و ناراضی هستیم. اما به راستی راه حل مقابله با چنین معضلی چیست؟ چگونه می توان در راستای حفظ و نگهداری از میراث طبیعی و فرهنگی سرزمینمان گام برداشت و در معرفی صحیح آن به دیگران تلاش کرد؟ شاید بتوان بهترین پاسخ به این پرسش ها را در دو واژه خلاصه کرد، گردشگری روستایی و بوم گردی

۱- مفهوم گردشگری روستایی چیست و چرا باید به آن اهمیت داد؟

گردشگری روستایی را می توان مترادف با عبارت  “تجربه زندگی محلی” دانست. این تجربه، شامل موارد بسیار متنوعی از جاذبه های طبیعی ، فرهنگی و فعالیت هایی می شود که در یک منطقه ی روستایی و کشاورزی خاص وجود دارند. فعالیت هایی مانند گردشگری کشاورزی ، کوهنوردی، سوارکاری و اقامت در خانه های محلی. به طور کلی محور این نوع گردشگری ، درک زیباییها و جاذبه های طبیعت و فرهنگ مردم آن منطقه است و بسته به جغرافیای منطقه فعالیت های متفاوتی می تواند در آن صورت پذیرد.

صنعت توریسم رو به رشد ترین و بزرگترین صنعت جهان است و در تمامی کشورها بعنوان ابزاری حیاتی برای رشد و توسعه ی فعالیت های اقتصادی مناطق مختلف و وسیله ای برای افزایش سطح درآمد ناخالص ملی محسوب می شود. پر واضح است که رشد، اجرا و توسعه ی صحیح این صنعت ( بویژه در بخش گردشگری روستایی ) می تواند به رشد و توسعه ی کسب و کارهای محلی و بازگشت مردم از کلان شهرها به دیار خویش و تلاش برای حفظ میراث بومی خود کمک کند.

از مشخصه های اصلی گردشگری روستایی می توان به مواردی مانند وجود فضاهای گسترده و باز اشاره کرد؛ همچنین گردشگران باید این فرصت را داشته باشند که به طور مستقیم فعالیت های دامداری و کشاورزی را تجربه کرده و  در زیست بوم منطقه به طبیعت گردی بپردازند. در نتیجه گردشگری روستایی در معنای واقعی باید:

   ۱- در مناطق روستایی اجرا شود.

  ۲- عملا روستایی باشد – یعنی شامل شرکت در مراسم و سنت های اجتماعی مردم منطقه و آشنایی با میراث آن منطقه باشد.

  ۳- بودن در طبیعت را برای گردشگر امکانپذیر ساخته و شامل طبیعت گردی باشد.

  ۴- در مقیاس روستایی و کوچک انجام پذیرد ( برخلاف گردشگری انبوه)

  ۵- در مناطق با سرعت رشد پایین و طبیعی اجرا شده و در تماس با خانواده های محلی انجام پذیرد.

- انواع گردشگری روستایی

گردشگری در یک تفسیم بندی کلی شامل مواردی مانند گردشگری انبوه ، بوم گردی و ” گردشگری جایگزین ” می شود؛ که تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. گردشگری انبوه عموما به نوعی از توریسم اشاره دارد که در آن تعدا زیادی از مردم به مناطق محبوب و شناخته شده ی گردشگری برای گذران اوقات فراغت خویش سفر می کنند. گردشگری جایگزین که با مواردی مثل ” گردشگری خاص ” و یا ” گردشگری مسئولانه ” شناخته می شود؛ به نوعی از توریسم اشاره دارد که در آن بر ارتباط و شناخت فرهنگ ساکنین یک منطقه خاص و درک زیباییهای طبیعی آن منطقه تاکید می شود.

گردشگری روستایی می تواند انواع مختلفی از گردشگری مانند گردشگری تاریخی-فرهنگی ، طبیعت گردی / بوم گردی و گردشگری کشاورزی را بر گیرد. پس از گردشگری فرهنگی-تاریخی، بوم گردی دومین شکل اصلی گردشگری روستایی است. در بوم گردی هدف بودن در طبیعت و لذت بردن از مناظری است که در یک زیست بوم خاص وجود دارد. بوم گردی ، عشق به طبیعت و  گردشگری ِ مسئولانه ای است که به حفظ میراث طبیعی و فرهنگی منطقه کمک کرده و کمترین آسیب ممکن را به طبیعت می رساند. این نوع خاص می تواند شامل مواردی مانند کوهنوردی و یا اجرای تورهایی انفعالی مانند پرنده نگری باشد.

شکل سوم گردشگری روستایی ، گردشگری کشاورزی است که با هدف لذت بردن و آموزش کشاورزی یا باغبانی اجرا می شود. در این شکل، گردشگر می تواند نحوه کار و تولید را تماشا کرده و در مورد آن اطلاعات دریافت کند؛ و یا به طور فعال در کشت و برداشت محصولات منطقه شرکت کند. که البته در این حالت گردشگر، هم درک بهتری از زندگی در آن منطقه به دست خواهد آورد و هم بی شک لذت بیشتری از سفر خواهد برد.

۳-گردشگری روستایی چیست و چه مزایایی دارد؟

هرچند گردشگری روستایی بخش کوچکی از بازار در صنعت توریسم را به خود اختصاص داده، اما می تواند سهم بزرگی در کمک به رشد اقتصادی روستایی داشته و برای حفظ میراث تاریخی و طبیعی منطقه بسیار ارزشمند باشد. فهرست مزایا و منافع ترویج گردشگری روستایی بسیار بلند است و در زیر به تنها ۴ مورد از مزایای بالقوه آن اشاره شده است.

* حفظ  و گسترش مشاغل

گردشگری روستایی با ایجاد در آمد برای محلی ها می تواند به حفظ و گسترش مشاغلی مانند خرده فروشی، حمل و نقل و مشاغل پزشکی و دارویی در منطقه کمک کند. همچنین روستایی ها با فروش مستقیم محصولات خود می توانند درآمد بیشتری داشته باشند و علاوه بر آن با احساسی که از ارزشمند بودن اشتغال در صنایع دستی و تولید محصولات بومی بهشان دست می دهد، هرچه بیشتر به حفظ میراث خود ترغیب می شوند.

*ایجاد شغل، کسب و کارهای جدید و بهبود وضعیت حمل و نقل

ایجاد شغل به طور محسوس و قبل از هرچیز در مواردی مانند ایجاد اقامتگاه های بوم گردی ، ساخت هتل و هتلداری (مانند هتل ابیانه ) و توسعه شبکه حمل و نقل اتفاق می افتد. همچنین این نوع گردشگری می تواند به ایجاد کسب و کارهایی مانند تهیه و تحویل غذاهای محلی و مواردی از این دست که به ایجاد تجربه ای بهتر از گردشگری روستایی و بوم گردی می انجامد اشاره کرد.

*فرصت های جدید برای جوان ترها و دوستی جوامع

برای مثال افراد محلی می توانند به عنوان راهنمای تور با گردشگران و برگزار کنندگان تور همکاری داشته و علاوه بر کسب در آمد با فرهنگ ها و مردمان تازه آشنا شوند. گردشگران و مردم منطقه از نزدیک با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و با شکل گرفتن نوعی الفت و دوستی بین آنها، نسبت به اوضاع منطقه یکدیگر حساس تر می شوند.

*پایداری محیط زیست

همانطور که در مطلب بوم گردی اشاره کردیم، نوع نگاه به طبیعت گردی در این نوع از توریسم و تاکید آن بر حفظ منابع طبیعی ، مقوله آموزش و به حداقل رساندن آسیب های وارده به طبیعت در طول سفر ، اهمیت احترام گذاشتن به طبیعت را آشکار کرده و مانع آسیب رساندن به آن می شود.

علاوه بر این محلی ها نیز از ارزش جاذبه های طبیعی منطقه زندگی خود آگاه شده (در کنار رشد فرهنگ حفظ محیط زیست) و در پاسداری از آن می کوشند.

۴- گردشگری روستایی در ایران

ایران با توجه به گستردگی جغرافیایی و داشتن اقلیم های متفاوت، فرهنگ ها و سنن و چشم اندازهای بی نظیرش و همچنین با توجه به دارا بودن جاذبه های تاریخی غنی دارای پتانسیل بسیار بالای برای برگزاری تورهای روستا گردی بویژه برای گردشگران خارجی است. خونگرمی مردمان این مرز و بوم باعث می شود که گردشگران با اقامت در روستا ها علاوه بر آشنایی با آداب و رسوم روستا اوقات خوشی را در کنار مردم و در طبیعت بگذرانند.

گردشگری کشاورزی متاسفانه هنوز در ایران بخوبی شناخته شده نیست؛ تجربه ای که می تواند به غایت ارزشمند و جذاب باشد.

روستاهای زیادی در ایران دارای پتانسیل برای تبدیل شدن به مناطق جذاب برای برگزاری تور گردشگری روستایی هستند و البته برخی از آن ها مانند روستای ماسوله، ابیانه و روستای مصر در این زمینه پیشتاز هستند. مراسمی که در برخی از روستاهای ایران برگزار می شوند بسیار دیدنی، جذاب و دارای تاریخ و پشتوانه فرهنگی غنی هستند. مراسم گلاب گیری در قمصر کاشان، جشن تیرما سینزه در قاسم آباد گیلان ، عاشورا در ابیانه و پیرشالیار در هورامان ، نمونه هایی از این مراسم اند.

از جمله روستاهای گردشگری ایران می توان به روستای پالنگان در استان کردستان، روستای شهرستانک در تهران، روستای مصر در اصفهان، مارگون در استان فارس، سنگان در سیستان و بلوچستان، روستای نوا و دشت آزو در مازندران و بسیاری دیگر همچون اندبیل در استان اردبیل اشاره کرد.

۵- کدهای رفتاری در گردشگری روستایی

هرگز فراموش نکنید که هر روستا فرهنگ و آداب و رسوم خاص خود را دارد و ممکن است عملی که در یک روستا، عملی پذیرفته شده باشد در روستایی دیگر عملی خلاف عرف محسوب شود. به هر روی، احترام به روستا نشینان و سنت های آنان از اصول و ارکان قدم گذاشتن به روستاهاست. سنت شکنی و ایجاد اخلال در نظام روستا باعث ایجاد روحیه مقابله با گردشگران خواهد شد. در زیر به برخی از کدهای رفتاری که در هنگام گردشگری روستایی باید آن ها را مدنظر داشت اشاره می شود.

*اگر جشنی در روستا برپا بود سعی کنید اجازه گرفته و در جشن شرکت کنید. این تجربیات و خاطرات جالب و دوست داشتنی ای برایتان به ارمغان می آورد.

*پر واضح است که در هنگام اقامت در روستا می بایست به آداب و رسوم روستاییان اهمیت داد.

*به کودکان روستایی کمک مالی نکنید زیرا با این کار آن ها به تکدی گری عادت خواهند کرد.

*به حریم شخصی خانه ها و باغات روستا بدون اجازه وارد نشوید و از میوه ها نچینید.

*از ریختن زباله در معابر و اطراف روستا بپرهیزید.

*از محصولات روستایی خرید کنید و سعی کنید نقشی در اقتصاد روستایی ها داشته باشید.

*بدون اجازه از روستاییان بویژه زنان عکس نگیرید.

منابع عمده:

www.agric.gov.ab.ca و کتاب طبیعت گردی – نسرین صالحی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۵۸
حمید باقری و امیررضا باقری.

1- سفرهای نوروزی نقطه عطفی در رویارویی انسان با مظاهر طبیعی است و در این میان ضرورت دارد که مسافران محترم با همت و تلاش خود ضمن بهره مندی از این موهبت های الهی و ارزش های خدادادی با رعایت اخلاق طبیعت گردی و با بهره مندی از آموزه های دینی و اخلاق زیست محیطی ، صیانت از جلوه های الهی را سرلوحه رفتار و منش خود قرار دهند و در حفظ طبیعت و محیط زیست کوشا باشند.

2- نباید فراموش شود که محیط زیست سالم جزو سرمایه های اجتماعی محسوب می شود که همه وظیفه داریم در حفاظت و نگهداری از این مواهب طبیعی کوشا باشیم و بی توجهی به حفظ و پاسداشت طبیعت در نهایت با تخریب محیط زیست همراه خواهد بود که این خود مشکلات عدیده ای را برای تمامی جانداران از جمله خود انسان ها به وجود می آورد پس بیاییم همه ما دیده بان طبیعت سرزمین خود باشیم و برای حفظ محیط زیست سرزمین پهناور ایران، احساس مسوولیت کنیم و به متخلفان تذکر دهیم .

3- هموطنان گرامی با توجه به فصل گلدهی گیاهان، محل اسکان خود را در اماکنی انتخاب کنند که از پوشش گیاهی و جنگلی کمتری برخوردار باشد و از لگدمال کردن گیاهان و شکستن سرشاخه های درختان خودداری شود.

4- در زمان حضور در طبیعت، مسافران تا حد امکان غذاهای آماده که نیازمند پخت مجدد نیست به همراه داشته باشند و در صورت نیاز به آتش، در حد امکان از زغال آماده استفاده کنند و از شکستن هرگونه سرشاخه درختان جلوگیری به عمل آورند و حتماً خاکستر آتش را نیز با آب و خاک خاموش کنند، همچنین از روشن کردن آتش در کنار درختان خودداری کنند که در این شرایط ، بهترین کار همراه داشتن گاز پیک نیکی است.

5- گردشگران کیسه مخصوص جمع آوری زباله را همراه خود برده و در پایان روز زباله های تولیدی را به ایستگاههای مسقر تحویل دهند و زباله های خود را در جنگل، ساحل دریا، کنار چشمه های آب، دره ها و مناطق کوهستانی رها نکنند.

6- جلوگیری از شکار و صید حیات وحش و عدم حمل هرگونه سلاح، تبر، اره و تور صیادی از دیگر توصیه های سازمان حفاظت محیط زیست به مردم است و هموطنان لازم است به جای شکار حیوانات و به جای چیدن گلها و گیاهان، از آنها عکس بگیرند و سالها از دیدن آن عکس لذت ببرند.

7- تفرجگران نوروز در صورت مواجه شدن با هر گونه حریق در جنگل نسبت به خاموش کردن آن اقدام و یا با مراکز آتش نشانی، محیط زیست و منابع طبیعی تماس گرفته و موضوع را گزارش کنند.

8- مسافران نوروزی به منظور بهره مند شدن از محیط زیستی زیبا، سالم و با نشاط ، در پاسداشت طبیعت کوشا باشند و با رعایت توصیه های زیست محیطی و بهداشتی با مأموران و کارشناسان حفاظت محیط زیست همکاری کنند.

9- لازم است مردم در عرصه های طبیعی زباله نریزند و در پایان ساعاتی که در طبیعت به سر می برند، زباله ها را رها نکنند و نسبت به سلامت درختان و بوته های جنگلی اعم از طبیعی و دست کاشت دقت و توجه ویژه ای داشته باشند.

10- پاکیزه نگه داشتن حاشیه های رودخانه ها و نهرهای طبیعی که در نقاط مختلف کشور جاری هستند نیز مورد تأکید سازمان حفاظت محیط زیست است.

11- گشت ویژه یگان حفاظت محیط زیست در مناطق مختلف کشور در ایام نوروزی برقرار است و با فروشندگان حیوانات غیرمجاز و هرگونه تخریب محیط های طبیعی و ساخت و سازهای غیرمجاز در مناطق تحت مدیریت حفاظت محیط زیست توسط ضابطین دادگستری و مأموران اجرایی برخورد می شود.

12- در پایان با توجه به اجرای طرح مسیر سبز ساحل پاک مسافرانی که قصد عزیمت به شهرهای شمالی کشور را دارند، ضمن توجه کامل به حفظ محیط زیست با مأمورین اجرایی این طرح همکاری لازم را بعمل آورند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۵۷
حمید باقری و امیررضا باقری.

ما محیط زیست خود را به دستان خود و با شیوه زندگی، فعالیت‌ها و حتی فکرمان تحت تأثیر قرار می‌دهیم. یک اجتماع نیز به‌طورکلی بر محیط اطراف خود با توجه به راه و روش و انتخاب‌هایش در زندگی به خوبی یا بدی تأثیر می‌گذارد.
یک محیط زیست سالم برای ما ضروری است و تمایل به داشتن چنین محیطی در همه ما وجود دارد. اما داشتن این چنین محیطی بدون تلاش و توجه، دست‌نیافتنی خواهد بود. برای به‌وجود آوردن این چنین محیطی مردم باید بدانند چگونه مدیریت یک محیط پاک و سالم را در دست بگیرند.
آموزش به مردم می‌تواند بهترین راه برای داشتن محله‌ای تمیز و ایده‌ال و درمجموع شهری زیبا باشد. متأسفانه در کشور ما با وجود برخی تلاش‌های انجام شده برای محیط زیست، همواره بسیاری از مردم هیچ‌نوع توجهی به محیط اطراف خود ندارند و با بی‌اعتنایی از کنار آن می‌گذرند.
روستاییان به‌خاطر مشکلات اقتصادی و فرهنگی، دیگر توجه گذشته خود را به محیط طبیعی و زیبایی آن ندارند .چهره روستاهای ما نه دیگر شبیه به گذشته‌اش است و نه شبیه به شهر. درختان تنومند با بی‌رحمی تمام قطع می‌شوند و به‌جایشان ساختمان‌هایی با نماهایی زشت ساخته می‌شوند. مردم به روستا‌ها و مناطق طبیعی هجوم می‌برند و برای لذت بردن در چنین مکان‌هایی دست به نابودی طبیعتش می‌زنند. در اینجا سعی داریم سه نکته کوچک و ساده را برای نگهداری از طبیعت محلی به شما معرفی کنیم.
نکته اول: اطراف خود را تمیز نگه‌دارید
هیچ‌گاه اجازه ندهید در اطراف محله و در نزدیکی خانه شما آشغال جمع شود. در بسیاری از کشورهای اروپایی، برای هر ساختمان مسکونی، مکانی مشخص همراه با سطل‌های بزرگ برای گذاشتن آشغال درون آن‌ها وجود دارد؛ از همین رو چنانچه فردی دیرتر از زمان جمع‌آوری زباله، آشغال خود را در سطل بگذارد، مشکلی برای محله و منطقه مسکونی به‌وجود نمی‌آید. متأسفانه رشد میکروب و شیوع بیماری از همین پرتاب آشغال در کنار خیابان‌ها بیشتر است تا گذاشتن آن‌ها در سطل‌های مخصوص. با این حال متأسفانه در کشور ما چنین سیستمی وجود ندارد؛ اما شاید بد نباشد شما توجه بیشتری به زمان گذاشتن آشغال خود داشته باشید و هر زمان که دوست داشتید آن را پشت در خانه خود نگذارید.
نکته دوم: محیط اطراف خود را سبز نگه‌دارید
سعی کنید کمی از وقت خود را صرف درخت‌کاری و گل‌کاری در اطراف خانه‌تان کنید. کاشت درخت و حتی کاشت درختان میوه‌ای، به داشتن هوای پاک به شما کمک می‌کند. درختان و گیاهان نه تنها هوای پاک، بلکه لذت و آرامش نیز به شما می‌بخشند. شما می‌توانید همسایگان خود را نیز تشویق به کاشت و گل‌کاری در اطراف منزل کنید. چنانچه فردی را دیدید که بدون هیچ دلیلی، در منطقه‌ای درخت یا گلی را نابود می‌کند، بی‌توجه از کنارش رد نشوید. اهمیت‌دادن به محیط زیست، اولین قدم برای بهبود آن است.
نکته سوم:فضای اطرافتان را متمدن نگه دارید
دادزدن، دعواکردن، فریادکشیدن، بوق‌زدن‌های بی‌جا در زمان خواب مردم و هر نوع رفتارهای ضدفرهنگی، محله شما را به منطقه‌ای بدون رفتار شایسته تبدیل می‌کند. این رفتار‌ها استرس، ترس و افسردگی را در بین ساکنان به‌وجود می‌آورد و از همین رو مراقبت و توجه به محیط اطراف را کمتر می‌کند. نگه‌داشتن صلح‌آمیز یک محله همانند نگه‌داشتن محله‌ای سبز و تمیز اهمیت دارد.

منبع: شهرآرا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۴۴
حمید باقری و امیررضا باقری.

      روایت از آقای حسن خرّم دل

روایت است که حدود 60 سال قبل در کمسار دوشنبه بازار بر پا می شده است. افراد سالخورده ی کمسار نقل می کنند که روزهای دوشنبه در کمسار بازار بود و فروشندگان دوره گرد و مردم دیگرمناطق از روستاهای اطراف و حتّی از مناطق مختلف می آمدندبه عنوان نمونه از بوئین فومن خربزه و هندوانه جهت فروش می آوردند. از رودبار و طارم؛ زیتون، روغن زیتون، صابون و نفت و جوراب پشمی و شال و لبلس های پشمی .... عرضه می کردند. یکی از آنها فروشنده ای به نام " محمد حسن رودباری" بود که زمان پیروزی انقلاب نیز در کمسار می آمد. روستایی ها تولیدات دامی( گوشت، ماست، دوغ، کره و شیر و ..... ) و کشاورزی( انواع سبزیجات و صیفی جات و میوه ها ) را در این بازار به معرض فروش می گذاشتند.

 در روز بازار 5 نفر نانوا لازم بود نان بپزند تا جهت خوراک مردم و بازاریان مورد استفاده قرار گیرد. نانواها: سید اشرف جلالی، حسن خرّم دل، حسن ادیب، محمود جهانگیری و میرزاطاهر بودند. نان مرسوم آن زمان " چورَک " بود. شایان ذکر است که روی نان مقداری خشخاش و شیره و ماست می ریختند که نان را بسیار خوش بو و مُعَطّر می ساخت. البته در نیمه اوّل ماه رجب( رغائب) نانواها نان لواش پخت می کردند. 

قصّاب ها: امّا قصّاب ها کشتار خود(گاو) را می کشتند و در مقابل مغازه ها( کبابی) آویزان کرده، به فروش می رساندند.  قصّاب های مرحوم : مشهدی حسین جهانگیری، مشهدی رمضانعلی اسماعیلی و مشهدی حسنعلی جمالزاده بودند.

دُکّان های کبابی همان مغازه هایی بودند که چای و غذاهای متنوع و کباب درست می کردند. این قبیل دُکّان داران عبارت بودند از: مرحومان مشهدی حسین تقوی، مشهدی محمدزمان رشیدی، حسن اسماعیلی( عموی محمد اسماعیلی)، سیّد اسماعیل نظری( پدر مرحوم سیّد مظفّر)، اسماعیل بینایی، محمدحسن محمدزاده و حسینگُل میرزایی. 

آری این چنین بود آداب و رسوم گذشتگان ما!!!! امید داریم که رونق، آرامش، آسایش و اصالت گذشتگان را در وجود خویش بارور کرده، آشکار و هُوَیْدا نماییم. و از تکنولوژی جدید به شکل نیکو بهره برداری کنیم.  

ابراهیم خُرّم دل - نوروز 97

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۲۱
حمید باقری و امیررضا باقری.

 روایت از آقای حاج  حسن خرّم دل


به بهانه عید نوروز یادی می کنیم از روزهای عید 50 سال قبل در کمسار بزرگ. افراد سالخورده کمسار نقل می کنند که قبل از فرا رسیدن عید مراسم متعددی مثل چهارشنبه سوری، نوروزی خوانی و دیگر برنامه ها برگزار می شد. امّا پس از تحویل سال خانواده ها به خانه یکدیگر می رفتند و سال نو را به همدیگر تبریک می گفتند. لازم به ذکر است که خانم های خانه انواع حلوا، شیرینی و نان برنجی( لاکّو ) درست کرده برای پذیرایی نزد میهمانان می آوردند.نوجوانان روستا برای تبریک عید حتّی به روستاهای اطراف نیز می رفتند و صاحبخانه ها به آنها دست ساخته های خود و مرغانه( تخم مرغ ) هدیه می دادند. فروشندگان دوره گرد هدایای به دست آمده نوجوانان را می خریدند و در بالای تپه ( کولَه سَر ) به فروش می رساندند. در محل تجمّع مردم( کُلَه سَر ) بازیهای مختلفی از جمله کُتَک بازی و قِیْش بازی و .... انجام می شد. هر روز صبح تا غروب در محیط بازار و اطراف آن شلوغ و سر و صدا بود؛ حال و هوای عید و جشن و شادی در رخسار مردم آشکار بوده است! به قول معروف دلخوش بودند هر چند فقر مالی داشتند! افرادی که برای اشتغال به شهرهای دیگر مهاجرت می کردند، خودشان را ملزم می کردند که در ایام عید نوروز به زادگاه خویش برگردند و با دوستان خویش روزگار را سپری نمایند.

شایان ذکر است که اهالی روستاهای اطراف، حتّی مناطق دیگر( طارم و رودبار ) به کمسار می آمدند! برخی از فروشندگان دوره گرد طارمی و رودباری نفت، زیتون و صابون و .... را در این ایام به فروش می رساندند. نفت را درون " خیک " ریخته با اسب و قاطر می آوردند و با شیشه به مردم می فروختند. 

روز 13 فروردین( سیزده بدر ) بیشتر مردم به صیقلکومه( لات= روبار کنار) می رفتند. 

  گردآوری: ابراهیم خرّم دل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۱۷
حمید باقری و امیررضا باقری.

نوروز، جشن رهایی زمین و مردم از رنج است و آسودگی که پس از این رنج بر مردمان باستان آشکار می‌شود دلیل پیدایش نوروز شده ، میزان ارزشمندی این آسودگی و پیدایش نوروز در شاهنامه فردوسی به روشنی آشکار است.

«روز نخست فروردین‌ماه مردم جهان از رنج آسوده شدند و زمین نیز از رنج برآسود و از آن‌رو که در این روز زمین و مردم از رنج رهایی یافتند،‌ این روز، نوروز خوانده و جشن گرفته شد.» 

  دکتر حسین وحیدی به چگونگی پیدایی نوروز، در شاهنامه فردوسی اشاره کرد و افزود: «فردوسی در اشعاری نوروز را به روشنی بیان کرده که /سرسال نو هرمز فرودین/ برآسود از رنج روی زمین/ بزرگان به شادی بیاراستند/ می ‌و‌ جام‌ و رامشگران خواستند/ چنین جشن فرخ از آن روزگار/ به‌مانده از آن خسروان یادگار» 

وی که پژوهش‌های فراوانی درباره جشن‌ها و باورهای ایرانی انجام داده است یادآور شد: «برای این‌که بدانیم این رنج چیست ،نخست باید کتاب «اوستا» را جست‌وجو کنیم. در اوستا در داستان جمشید آمده  که ستاره‌ای دنباله‌دار در آسمان نمایان می‌شود، پس از نمایان شدن این ستاره،‌ تیرگی بر آسمان، شوری بر آب، خرفستر در زمین (واژه‌ای‌ پهلوی و به هر جانور یا حشره‌ای موذی مانند مار، عقرب، رتیل، زنبور و ساس اطلاق می‌شود)، کرم در گیاه، مرگ و گرسنگی در حیوان و تنگدستی و درد گونه‌گون بر مردم آشکار شد.» 

وی در ادامه سخنانش افزود: «یکی از ناخوشایندترین پیامدهای نمایان شدن این ستاره، بروز سرمای سخت بوده‌ است، سرمای سخت، برف سنگین و دانه ‌درشت، سرزمین ایران را فرامی‌گیرد. این سرما 3 سال به‌ درازا می‌انجامد و آن ‌اندازه سخت است که بسیاری از موجودات می‌میرند.» 

به گفته‌ «وحیدی» در بخش دیگری از کتاب اوستا «اهورامزدا» از جمشید می‌خواهد که برای پیشگیری از نابودی موجودات در این سرما، یک بارو بسازد و در آن از هر موجودی، یک‌جفت نیکو جای دهد تا پایان سرما سرآید. 

این پژوهشگر تاریخ ایران باستان یادآور شد: «این سرما 3 سال به درازا می‌انجامد تا این ‌که پس از سه سال، ستاره‌ دنباله‌داری که با نمایان شدنش، چنین رنجی را بر زمین و مردم وارد ساخته از زمین دور می‌شود و روشنی و گرمی دوباره‌، زمین را فرا می‌گیرد. مردمی که در پناهگاه و باروی جمشید بودند از آن خارج می‌شوند و به مناسبت رهایی از رنجی که بر زمین و موجودات وارد آمده، جشن می‌گیرند و شادمانی می‌کنند.» 

برپایه‌ گفته‌های «وحیدی»، این رهایی از رنج درست برابر بوده با سر سال نو و آغاز بهار به همین دلیل مردم این روز را نوروز نامیدند و جشن گرفتند. 

به گفته‌ وی نوروز آغاز رهایی از رنج و آغاز دوباره‌ زندگی است از همین‌روست که ما بر سر سفره‌ هفت‌سین، نمادهای زندگی را می‌چنیم و شادی می‌کنیم.
 
«سنجد»، گام نخست سفره هفت سین به نشانه ورود به سرزمین خرد و ندای خردگرایی و دعوت به عقل است. گام دوم، «سیب»، راهیابی به شهرسلامتی و نماد صحت، سلامت شخص و جامعه است، سومین قدم، «سبزه» رسیدن به ساحل ایثار و مفهوم آن صلای از خودگذشتگی و ایثار است. پایه چهارم «سمنو»، دست‌یابی به خانه توانایی و نیایش قدرت و مبارزه با ضعف است. گام پنجم؛ «سیر»، نماد و نشانه مناعت طبع و شایسته است  که انسان همواره با قناعت بر جهان بنگرد. ششم، «سرکه»، نماد پذیرش ناملایمات و پذیرش واقعیت‌های حیات است و گام هفتم، «سماق»، نماد و نشانه صبر، بردباری و شرط دست‌یابی به پیروزی و نشستن بر اریکه کامیابی، مبارزه و مقاومت است. 

«وحیدی» در پایان سخنانش تأکید کرد: «یخبندان، سرما و نمایان شدن ستاره‌ دنباله‌دار بر آسمان ایران، داستانی خیالی نیست، این مسأله‌ای است که دانشمندان امروز، آن را ثابت کرده‌اند و حضور آن ستاره را یادآور شده‌اند.» 

منبع :کتاب ایران(ایبنا)، دکتر «حسین وحیدی»، پژوهشگر و نویسنده‌ تاریخ ایران باستان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۳۱
حمید باقری و امیررضا باقری.

هیچ بارانی نمی بارد ؛ مگر صفا دهد؛ هیچ گلی جوانه نمی زند ؛ مگر هدیه شود

هیچ خاطره ای زنده نمی ماند ؛ مگر شیرین باشد ؛ هیچ لبخندی نیست ؛ مگر شادی بیاورد

پس :

بگذار باران شوق بر زندگیت ببارد ؛ تا روحت را صفا دهد

گلهای عشق در دلت جوانه زند ؛ تا آنها را به دیگران هدیه کنی

خاطراتت قشنگ باشند ؛ تا همواره به یادشان بیاوری

لبخند بر لبانت نقش بندد ؛ تا شادی را بیفشانی

و بهاری بیاید تا بدانی ؛ باز هم فرصت بودن هست

 هنگام بهار است و جهان چون بت فرخار

خیز ای بت فرخار بیار آن گل بیخار
در پرتو الطاف ایزد منان،
نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک
و
بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان شکوفه باران باد.
لب‌تان پر خنده قلبتان از مهر آکنده
دولت‌تان پاینده و نوروزتان فرخنده باد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۲۵
حمید باقری و امیررضا باقری.

یکی از سنت های باستانی ایرانیان برگزاری جشن چهارشنبه سوری بوده که شب چهارشنبه آخر هرسال، ایرانیان در همه شهرها با برپایی آتش، مراسم باشکوهی برگزار می کردند. واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری در زبان کُردی که به معنی سرخ است ساخته شده‌است (این مطلب سندیت تاریخی و علمی ندارد) که در آن آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود. این آیین از آن جهت به غروب آخرین سه شنبه (شب چهارشنبه) موکول شده است که زرتشت، با رسیدگی حساب های گاهشماری به تنظیم و تدوین دقیق تقویم توفیق یافت و آن سالی بود که تحویل سال به سه شنبه ای مصادف شد که نیمه آن سه شنبه تا ظهر، جزئی از سال کهنه و نیمه بعدازظهر جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روز را در نیمه شب همان روز می دانستند، بنابراین فردای آن سه شنبه را نوروز شناختند و شبش را جشن گرفتند و آتش افروختند و از آن پس آن شب را چهارشنبه سوری قرار دادند. به یک عقیده دیگر ایرانیان مراسم آتش افروزی در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام، در آخرین چهارشنبه سال قرار داده اند، تا از عقیده اعراب پیروی کرده باشند که روز چهارشنبه یا «یوم الاربعا» را شوم و نحس می دانستند. درمورد وجه تسمیه «چهارشنبه سوری» عقیده دارند، به مناسبت آتش افروزی، آن شب را «سور» (سرخ) نامیده اند. (روزنامه ابتکار) 

شواهد دلالت بر آن دارد که این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سده‌های دهم معمول شد. 

هاشم رضی در کتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد: «ایرانیان در یکی از چند شب آخر سال جشن سوری را که عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌کردند.

اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌کوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند. (سایت آفتاب)

دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از ورود اعراب به ایران می داند. دکتر نیکنام در این باره می گوید:"ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم.

در گاه شماری ایران باستان و زرتشتیان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. شنبه و یکشنبه و... بعد از ورود اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. ما پیش از تسلط اعراب بر ایران هر ماه را به سی روز تقسیم می کردیم. و برای هر روز هم اسمی داشتیم . هرمز روز، بهمن روز،... برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم." بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم ( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."

"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری." (دکتر کورش نیکنام موبدیار، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، نماینده زرتشتی ها در مجلس هفتم شورای اسلامی) 

گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین رسم شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است.

بررسی یک شبهه تاریخی: چهارشنبه سوری را مختار به ایران آورد؟!

جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است.

مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.

با تقارن روشن کردن آتش بر روی پشت بام ها در آخرین قسمت پخش شده مجموعه "مختارنامه" با چهارشنبه آخر سال، این تصور در برخی اذهان به وجود آمد که سرمنشا مراسم چهارشنبه سوری ایرانیان، از قیام و خون خواهی مختار بوده است نه آنچه که تاکنون به ایران باستان نسبت داده می شد.

ایرانیان از دیرباز تاکنون، در روز چهارشنبه آخر سال، اقداماتی را انجام می دهند، بدون اینکه چرایی اقدامات خود را هم بدانند.

در برخی کتب تاریخی مانند تاریخ بخارا، لزوم برگزاری چنین مراسمی را اینگونه آورده اند: منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری جشنی را برگزار می‌کند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز می‌شود، بدین ترتیب یقین حاصل می شود که این جشن از سال‌ها و بلکه سده‌های پیش در ایران رایج بوده است.

همچنین در منابعی دیگر گفته شده که در روزشمار قدیم اعراب، چهارشنبه روز نا‌مبارکی بوده، لذا سعی می‌کردند شب چهارشنبه را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند.

برخی مورخان نیز معتقدند: در ایران باستان، پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده‌است. از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» -روز نحس- خوانده می‌شد، بدین ترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست اعراب ندهند.

اما در این بین مهم ترین و شاید جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است. در این میان عده ای دلیل آن را قسمت پیشین سریال "مختارنامه" می کنند که در آن مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.


از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا هستند، آن شب را پاس می‌دارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن می‌گیرند، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا شناخته شوند.

در همین رابطه، دکتر مجید حیدری از تاریخ پژوهان نسبت بین چهارشنبه سوری و آتش افروختن برای اعلام رسمی قیام مختار را براساس قرائن و شواهد تاریخی یکی دانست و گفت: در متون تاریخ ذکر شده که زمان رسمی اعلام قیام مختار به وسیله بر افروختن آتش بر پشت بام‌های کوفه در آخرین چهارشنبه از سال شمسی بوده و به دلیل حضور ایرانیان در سپاه مختار از آن پس روز چهارشنبه آخر هر سال به عنوان جشن آتش آفروزی و آغاز قیام غلبه بر قاتلان امام حسین (ع) نام برده می‌شود.
اما در عین حال حجت الاسلام والمسلمین محمدهادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی می‌گوید که ارتباط چهارشنبه سوری با قیام مختار که در میان برخی‌ها به آن پرداخته می‌شود، تنها یک احتمال ضعیف است که عده‌ای به دنبال ایجاد چنین ارتباطی هستند، اما هیچ سند و مصدر معتبر یا حتی غیرمعتبر در این زمینه وجود ندارد. در متون تاریخی حتی یک متن مستند تاریخی که اعلام کند در فلان سال یا در فلان جا در شب چهارشنبه آتش روشن می‌کرده‌اند، وجود ندارد و در سال شمار‌های تاریخ هجری چنین چیزی نیست.

همچنین سید محمد غروی چهارشنبه سوری را خرافی و دارای ریشه در جهالت‌های گذشتگان دانست و ابراز تعجب کرد از اینکه با پیشرفت علوم و دانش و تحول فرهنگ‌ها چگونه افرادی اقدام به انجام این کارهای غیرمنطقی و انحرافی می‌کنند و به خرافات و ترویج آن در جامعه دامن می‌زنند و سبب آسیب دیگران می‌شوند.

لازم به ذکر است که مراجع تقلید نیز مراسم چهارشنبه سوری را خرافی و بدون مبنای عقلایی و حتی در مواردی حرام اعلام کرده اند. (سایت خبر آنلاین)

سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر معاصر (۱۲۷۴ - ۱۳۴۵ خورشیدی) و استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره  «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میکنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است ...

شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه  دیگر میتوان یافت . آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا کم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است . آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان واز خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است . ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیزدر جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند. ( لغت نامه دهخدا)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۰
حمید باقری و امیررضا باقری.
براساس سروده هاى حکیم فردوسى، سیاوش فرزند کاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر دیگر را برمى گزیند، سودابه که زنى زیبا و هوسباز بود عاشق سیاوش مى شود: 

یکى روز کاووس کى با پسر 
     
نشسته که سودابه آمد ز در 
زنـاگـاه روى سیاوش بدید 
     
پراندیشه گشت و دلش بردمید 
زعشق رخ او قرارش نماند 
     
همه مهر اندر دل آتش نشاند 

سودابه در اندیشه بود تا به گونه اى سیاوش را به کاخ خویش بکشاند، دختر زیبا و جوان خود را بهانه حضور سیاوش کرده و او را فرا خواند: 

که باید که رنجه کنى پاى خویش 
     
نمائى مرا سرو بالاى خویش 
بیاراسته خویش چون نوبهار 
     
بگردش هم از ماهرویان هزار 
آنگاه که سودابه سیاوش را در کاخ خویش یافت به او گفت: 
هر آنکس که از دور بیند ترا 
     
شود بیهش و برگزیند ترا 
زمن هر چه خواهى، همه کام تو 
     
بر آرم ، نپیچم سر از دام تو 
من اینک به پیش تو افتاده ام 
     
تن و جان شیرین ترا داده ام 

سودابه پس از این که از مهر و عشق خود به سیاوش مى گوید و همزمان به او نزدیک مى شود.

ناگاه او را در آغوش کشیده و مى بوسد 
سرش تنگ بگرفت و یک بوسه داد 
     
همانا که از شرم ناورد یاد 
رخان سیاوش چو خون شد ز شرم 
     
بیاراست مژگان به خوناب گرم 
چنین گفت با دل که از کار دیو 
     
مرا دور داراد کیوان خدیو 
نه من با پدر بى وفائى کنم 
     
نه با اهرمن آشنائى کنم 

سیاوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت: 

سر بانوانى و هم مهترى 
     
من ایدون گمانم که تو مادرى 

سیاوش خشمناک از جاى برخاسته و عزم خروج از کاخ سودابه را کرد.

سودابه که از برملا شدن واقعه بیم داشت داد و فریاد کرد و درست بسان افسانه 

یوسف و زلیخا دامن پاره کرده و گناه را به سیاوش متوجه کرد … بارى سیاوش به سودابه مى گوید که پدر را آگاه خواهد کرد: 

از آن تخت برخاست با خشم و جنگ 
     
بدو اندر آویخت سودابه چنگ 
بدو گفت من راز دل پیش تو 
     
بگفتم نهانى بد اندیش تو 
مرا خیره خواهى که رسوا کنى؟ 
     
به پیش خردمند رعنا کنى؟ 
بزد دست و جامه بدرید پاک 
     
به ناخن دو رخ را همى کرد چاک 
برآمد خروش از شبستان اوى 
     
فغانش زایوان برآمد بکوى 

در پى جار و جنجال سودابه، کیکاووس پادشاه ایران از جریان آگاه شده و از سیاوش توضیح خواست سیاوش به پدر گفت که پاکدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور کند. 

سیاوش گفت اگر من گناهکار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاکدامن باشم از آتش عبور خواهم کرد.

سیاوش بیامد به پیش پدر 
     
یکى خود و زرین نهاده به سر 
سیاوش بدو گفت انده مدار 
     
کزین سان بود گردش روزگار 
سیاوش سپه را بدا نسان بتاخت 
     
تو گفتى که اسبش بر آتش بساخت 
زآتش برون آمد آزاد مرد 
     
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد 
چو بخشایش پاک یزدان بود 
     
دم آتش و باد یکسان بود 
سواران لشکر برانگیختند 
     
همه دشت پیشش درم ریختند 

سیاوش به تندرستى و چاپکى و چالاکى به همراه اسب سیاهش از آتش عبور کرد و تندرست بیرون آمد. 

یکى شادمانى شد اندر جهان 
     
میان کهان و میان مهان 
سیاوش به پیش جهاندار پاک 
     
بیامد بمالید رخ را به خاک 
که از نفت آن کوه آتش پَِـرَست 
     
همه کامه دشمنان کرد پست 
بدو گفت شاه، اى دلیر جهان 
     
که پاکیزه تخمى و روشن روان 
چنانى که از مادر پارسا 
     
بزاید شود بر جهان پادشا 
سیاوخش را تنگ در برگرفت 
     
زکردار بد پوزش اندر گرفت 
مى آورد و رامشگران را بخواند 
     
همه کام ها با سیاوش براند 
سه روز اندر آن سور مى در کشید 
     
نبد بر در گنج بند و کلید! 

این اتفاق و آزمایش عبور از آتش در بهرام شید (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهید شید (جمعه یا آدینه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر کشور پهناور ایران به فرمان کیکاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد و از آن پس به یاد عبور سرفرازانه سیاوش از آتش همواره ایرانیان واپسین شبانه بهرام شید (سه شنبه شب) را به یاد سیاوش و پاکى او با پریدن از روى آتش جشن مى گیرند. 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۵۰
حمید باقری و امیررضا باقری.

جشن اسفندگان یا سپندارمذگان روز عشق ایرانی است و یکی از جشن‌های ایران باستان است که در روز ۵ اسفند در گاهشمار زرتشتی که برابر با روز ۲۹ بهمن در گاهشمار خورشیدی است، برگزار می‌شود. زیرا در گاهشمار زرتشتی ۶ ماهه نخست سال ۳۰ روزه بوده و چون در. گاهشمار خورشیدی ۶ ماهه نخست سال ۳۱ روزه است روز درست برگزاری جشن سپندارمذگان در گاهشمار خورشیدی ۲۹ بهمن می‌شود. این جشن ریشه در امپراتوری هخامنشیان دارد. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌است که ایرانیان باستان، روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند.[۱] اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده‌اند، ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان می‌زیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، بعضی منابع و به اشتباه تاریخ ذکر شده را نیز ۶ روز به عقب آورده‌اند که این کار نادرست است. زیرا طبق منابع کهن و همان‌طور که از نام آن پیداست این جشن به روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند اشاره دارد. دکتر محمد نجاری پژوهشگر مطالعات تطبیقی زنان در هنر و ادبیات، نیز در سخنرانی خود با عنوان سوگ و سورنامه، با استناد به ابوریحان بیرونی و گُردیزی، تاریخ پنج اسفند را صحیح می‌داند و می‌گوید: ((بنا به گفتهٔ ابوریحان اسفندارمَذ ایزد موکل بر زمین و ایزدِ حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درستکار بوده و به همین مناسبت این روز، عید زنان، تلقی می‌گشته‌است و مردم به جهت گرامیداشت زنان، به ایشان هدیه می‌دادند و بخشش می‌کردند. این عبارت را گردیزی نیز در زین الاخبار آورده‌است: از این جهت جشن را مردگیران می‌گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مَرد زندگی خود را برمی‌گزیدند؛ بنابراین در روز پنجم ماه اسفند جشن زنانهٔ «مَردگیران» یا «مژدگیران» که به زنان اختصاص داشته، برگزار می‌شده‌است؛ پس تاریخ تاریخ صحیح جشن سپندارمذگان یا اسفندگان یا مردگیران یا مژدگیران، پنجم اسفند خواهد بود ))

واژه اسفند و سپَندارمَذ[ویرایش]

واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده‌است.[۲] روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد. این واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» آمده، نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپِنتَه» یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شده‌است و معنی این دو با هم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده‌است.[۳]

پیشینه[ویرایش]

در گاه‌شماری‌های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمزد» بوده‌است. سپندارمزد لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیستمندان هدیه می‌کند. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند.

در سال ۱۳۴۱ خورشیدی، ابراهیم پورداود روز پنجم اسفند و جشن اسفندگان را به عنوان «روز پرستار» پیشنهاد داد[۴] که پذیرفته شد و در تقویم رسمی نیز ثبت گردید [نیازمند منبع] ولی اکنون این روز توسط هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به عنوان روز پرستار گرامی داشته نمی‌شود. [نیازمند منبع] پورداوود در این مورد نوشته بود: «در میان جشن‌های بزرگ ایران باستان، سپندارمذگان جشنی است در پنجمین روز از اسفندماه. همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد».[۵] از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند) یا اسپند، روز «سپندارمزد» یا «اسپندارمزد» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمزدگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان) روز زن و زمین است.

آیین‌ها[ویرایش]

به بیان ابوریحان بیرونی، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درست کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان به‌شمار می‌رفت. مردم به جهت گرامی داشت، به آنان هدیه داده و بخشش می‌کردند. زنان نه تنها از هدایا و دهش‌هایی برخوردار می‌شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می‌کردند و مردان باید که از آنان فرمان می‌بردند.[۳]سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار می‌گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر می‌نامیدند.

اختلاف در زمان برگزاری[ویرایش]

هم‌اکنون بعضی از زرتشتیان ایران، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) را روز ۲۹ بهمن و روز جشن سپندارمذگان می‌دانند. این درحالی است که بارها و بارها گاه‌شمار ایرانی جابجا شده‌است. حتی دوره‌ای بوده‌است که نوروز در آغاز پاییز و پنچه (پنج روز اضافهٔ سال) در نیمه ساله بوده‌است؛ ولی در آن روزگار نیز روز اسفند از ماه اسفند، اسفندگان بوده‌است. در بعضی مناطق ایران که در نسل‌های پیش، زرتشتی بوده و اکنون مسلمان شده‌اند، این مراسم هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار می‌شود. از این مناطق می‌توان به منطقه پشتکوه استان یزد اشاره کرد که این مراسم به ویژه در روستای پندر به صورت با شکوهی برگزار می‌شود.

آیین‌ها و دیگر نام‌ها[ویرایش]

این جشن را با نام‌های جشن برزیگران هم نامیده‌اند.[۶] در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص برگزار می‌شده‌است. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه می‌خریدند و از آنان قدردانی می‌کردند.[۷] امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنان‌که ابوریحان روایت کرده‌است - عوام کارهای دیگری هم می‌کردند چون آیین‌های جادویی برای دورکردن خرفستران. اما ابوریحان این آیین‌ها را تازه و نااصیل خوانده‌است.[۸]



ویکی پدیا 

 دانشنامه آزاد 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۴۸
حمید باقری و امیررضا باقری.