کمسار در گذر زمان

توجه به محیط زیست و توسعه فرهنگی جامع و پایدار

کمسار در گذر زمان

توجه به محیط زیست و توسعه فرهنگی جامع و پایدار

کمسار در گذر زمان

حب الوطن من الایمان _پیامبر خاتم (ص)_
با سلام و احترام خدمت همه اهالی محترم و بزرگوار کمسار و محلات همجوار .ضمن عرض خوش آمدگویی به شما بزرگواران بابت بازدید از وبلاگ کمسار .به عرض می رساند این وبلاگ با همه نقضان و کم و کاستی هایش درصدد شناسایی و معرفی چهره واقعی کمسار و اهالی محترم آن و روستاهای همجوار تشکیل گردیده و برآنست که با همت همه دوستان و اهالی محترم آن (اعم از مهاجرین ،ساکنین ) گامی در جهت معرفی تاریخچه ،موقعیت جغرافیایی،اقلیمی و فرهنگ ناب مردم آن بر دارد بنابراین انتظار می رود با ارایه پیشنهادات و انتفادات مفید و سازنده ما را یاری نمایید . منتظر ارایه مطالب مفید تاریخی ،اجتماعی ،فرهنگی ،ورزشی ،و... شما بزرگواران هستیم . تا گامی در جهت توسعه فرهنگی این روستای تاریخی بر داشته باشیم . با سپاس فراوان حمید باقری

۶ مطلب با موضوع «آداب و رسوم» ثبت شده است

 روایت از آقای حاج  حسن خرّم دل


به بهانه عید نوروز یادی می کنیم از روزهای عید 50 سال قبل در کمسار بزرگ. افراد سالخورده کمسار نقل می کنند که قبل از فرا رسیدن عید مراسم متعددی مثل چهارشنبه سوری، نوروزی خوانی و دیگر برنامه ها برگزار می شد. امّا پس از تحویل سال خانواده ها به خانه یکدیگر می رفتند و سال نو را به همدیگر تبریک می گفتند. لازم به ذکر است که خانم های خانه انواع حلوا، شیرینی و نان برنجی( لاکّو ) درست کرده برای پذیرایی نزد میهمانان می آوردند.نوجوانان روستا برای تبریک عید حتّی به روستاهای اطراف نیز می رفتند و صاحبخانه ها به آنها دست ساخته های خود و مرغانه( تخم مرغ ) هدیه می دادند. فروشندگان دوره گرد هدایای به دست آمده نوجوانان را می خریدند و در بالای تپه ( کولَه سَر ) به فروش می رساندند. در محل تجمّع مردم( کُلَه سَر ) بازیهای مختلفی از جمله کُتَک بازی و قِیْش بازی و .... انجام می شد. هر روز صبح تا غروب در محیط بازار و اطراف آن شلوغ و سر و صدا بود؛ حال و هوای عید و جشن و شادی در رخسار مردم آشکار بوده است! به قول معروف دلخوش بودند هر چند فقر مالی داشتند! افرادی که برای اشتغال به شهرهای دیگر مهاجرت می کردند، خودشان را ملزم می کردند که در ایام عید نوروز به زادگاه خویش برگردند و با دوستان خویش روزگار را سپری نمایند.

شایان ذکر است که اهالی روستاهای اطراف، حتّی مناطق دیگر( طارم و رودبار ) به کمسار می آمدند! برخی از فروشندگان دوره گرد طارمی و رودباری نفت، زیتون و صابون و .... را در این ایام به فروش می رساندند. نفت را درون " خیک " ریخته با اسب و قاطر می آوردند و با شیشه به مردم می فروختند. 

روز 13 فروردین( سیزده بدر ) بیشتر مردم به صیقلکومه( لات= روبار کنار) می رفتند. 

  گردآوری: ابراهیم خرّم دل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۱۷
حمید باقری و امیررضا باقری.

نوروز، جشن رهایی زمین و مردم از رنج است و آسودگی که پس از این رنج بر مردمان باستان آشکار می‌شود دلیل پیدایش نوروز شده ، میزان ارزشمندی این آسودگی و پیدایش نوروز در شاهنامه فردوسی به روشنی آشکار است.

«روز نخست فروردین‌ماه مردم جهان از رنج آسوده شدند و زمین نیز از رنج برآسود و از آن‌رو که در این روز زمین و مردم از رنج رهایی یافتند،‌ این روز، نوروز خوانده و جشن گرفته شد.» 

  دکتر حسین وحیدی به چگونگی پیدایی نوروز، در شاهنامه فردوسی اشاره کرد و افزود: «فردوسی در اشعاری نوروز را به روشنی بیان کرده که /سرسال نو هرمز فرودین/ برآسود از رنج روی زمین/ بزرگان به شادی بیاراستند/ می ‌و‌ جام‌ و رامشگران خواستند/ چنین جشن فرخ از آن روزگار/ به‌مانده از آن خسروان یادگار» 

وی که پژوهش‌های فراوانی درباره جشن‌ها و باورهای ایرانی انجام داده است یادآور شد: «برای این‌که بدانیم این رنج چیست ،نخست باید کتاب «اوستا» را جست‌وجو کنیم. در اوستا در داستان جمشید آمده  که ستاره‌ای دنباله‌دار در آسمان نمایان می‌شود، پس از نمایان شدن این ستاره،‌ تیرگی بر آسمان، شوری بر آب، خرفستر در زمین (واژه‌ای‌ پهلوی و به هر جانور یا حشره‌ای موذی مانند مار، عقرب، رتیل، زنبور و ساس اطلاق می‌شود)، کرم در گیاه، مرگ و گرسنگی در حیوان و تنگدستی و درد گونه‌گون بر مردم آشکار شد.» 

وی در ادامه سخنانش افزود: «یکی از ناخوشایندترین پیامدهای نمایان شدن این ستاره، بروز سرمای سخت بوده‌ است، سرمای سخت، برف سنگین و دانه ‌درشت، سرزمین ایران را فرامی‌گیرد. این سرما 3 سال به‌ درازا می‌انجامد و آن ‌اندازه سخت است که بسیاری از موجودات می‌میرند.» 

به گفته‌ «وحیدی» در بخش دیگری از کتاب اوستا «اهورامزدا» از جمشید می‌خواهد که برای پیشگیری از نابودی موجودات در این سرما، یک بارو بسازد و در آن از هر موجودی، یک‌جفت نیکو جای دهد تا پایان سرما سرآید. 

این پژوهشگر تاریخ ایران باستان یادآور شد: «این سرما 3 سال به درازا می‌انجامد تا این ‌که پس از سه سال، ستاره‌ دنباله‌داری که با نمایان شدنش، چنین رنجی را بر زمین و مردم وارد ساخته از زمین دور می‌شود و روشنی و گرمی دوباره‌، زمین را فرا می‌گیرد. مردمی که در پناهگاه و باروی جمشید بودند از آن خارج می‌شوند و به مناسبت رهایی از رنجی که بر زمین و موجودات وارد آمده، جشن می‌گیرند و شادمانی می‌کنند.» 

برپایه‌ گفته‌های «وحیدی»، این رهایی از رنج درست برابر بوده با سر سال نو و آغاز بهار به همین دلیل مردم این روز را نوروز نامیدند و جشن گرفتند. 

به گفته‌ وی نوروز آغاز رهایی از رنج و آغاز دوباره‌ زندگی است از همین‌روست که ما بر سر سفره‌ هفت‌سین، نمادهای زندگی را می‌چنیم و شادی می‌کنیم.
 
«سنجد»، گام نخست سفره هفت سین به نشانه ورود به سرزمین خرد و ندای خردگرایی و دعوت به عقل است. گام دوم، «سیب»، راهیابی به شهرسلامتی و نماد صحت، سلامت شخص و جامعه است، سومین قدم، «سبزه» رسیدن به ساحل ایثار و مفهوم آن صلای از خودگذشتگی و ایثار است. پایه چهارم «سمنو»، دست‌یابی به خانه توانایی و نیایش قدرت و مبارزه با ضعف است. گام پنجم؛ «سیر»، نماد و نشانه مناعت طبع و شایسته است  که انسان همواره با قناعت بر جهان بنگرد. ششم، «سرکه»، نماد پذیرش ناملایمات و پذیرش واقعیت‌های حیات است و گام هفتم، «سماق»، نماد و نشانه صبر، بردباری و شرط دست‌یابی به پیروزی و نشستن بر اریکه کامیابی، مبارزه و مقاومت است. 

«وحیدی» در پایان سخنانش تأکید کرد: «یخبندان، سرما و نمایان شدن ستاره‌ دنباله‌دار بر آسمان ایران، داستانی خیالی نیست، این مسأله‌ای است که دانشمندان امروز، آن را ثابت کرده‌اند و حضور آن ستاره را یادآور شده‌اند.» 

منبع :کتاب ایران(ایبنا)، دکتر «حسین وحیدی»، پژوهشگر و نویسنده‌ تاریخ ایران باستان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۳۱
حمید باقری و امیررضا باقری.

هیچ بارانی نمی بارد ؛ مگر صفا دهد؛ هیچ گلی جوانه نمی زند ؛ مگر هدیه شود

هیچ خاطره ای زنده نمی ماند ؛ مگر شیرین باشد ؛ هیچ لبخندی نیست ؛ مگر شادی بیاورد

پس :

بگذار باران شوق بر زندگیت ببارد ؛ تا روحت را صفا دهد

گلهای عشق در دلت جوانه زند ؛ تا آنها را به دیگران هدیه کنی

خاطراتت قشنگ باشند ؛ تا همواره به یادشان بیاوری

لبخند بر لبانت نقش بندد ؛ تا شادی را بیفشانی

و بهاری بیاید تا بدانی ؛ باز هم فرصت بودن هست

 هنگام بهار است و جهان چون بت فرخار

خیز ای بت فرخار بیار آن گل بیخار
در پرتو الطاف ایزد منان،
نوروز فرخنده بر روزگار خرمتان مبارک
و
بهار شوق انگیز بر قامت سبز وجودتان شکوفه باران باد.
لب‌تان پر خنده قلبتان از مهر آکنده
دولت‌تان پاینده و نوروزتان فرخنده باد
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۲۱:۲۵
حمید باقری و امیررضا باقری.

یکی از سنت های باستانی ایرانیان برگزاری جشن چهارشنبه سوری بوده که شب چهارشنبه آخر هرسال، ایرانیان در همه شهرها با برپایی آتش، مراسم باشکوهی برگزار می کردند. واژه «چهارشنبه‌سوری» از دو واژه چهارشنبه که نام یکی از روزهای هفته‌است و سوری در زبان کُردی که به معنی سرخ است ساخته شده‌است (این مطلب سندیت تاریخی و علمی ندارد) که در آن آتش بزرگی تا صبح زود و برآمدن خورشید روشن نگه داشته می‌شود. این آیین از آن جهت به غروب آخرین سه شنبه (شب چهارشنبه) موکول شده است که زرتشت، با رسیدگی حساب های گاهشماری به تنظیم و تدوین دقیق تقویم توفیق یافت و آن سالی بود که تحویل سال به سه شنبه ای مصادف شد که نیمه آن سه شنبه تا ظهر، جزئی از سال کهنه و نیمه بعدازظهر جزو سال نو به حساب آمد و چون آغاز هر روز را در نیمه شب همان روز می دانستند، بنابراین فردای آن سه شنبه را نوروز شناختند و شبش را جشن گرفتند و آتش افروختند و از آن پس آن شب را چهارشنبه سوری قرار دادند. به یک عقیده دیگر ایرانیان مراسم آتش افروزی در آستانه سال نو را پس از قبول اسلام، در آخرین چهارشنبه سال قرار داده اند، تا از عقیده اعراب پیروی کرده باشند که روز چهارشنبه یا «یوم الاربعا» را شوم و نحس می دانستند. درمورد وجه تسمیه «چهارشنبه سوری» عقیده دارند، به مناسبت آتش افروزی، آن شب را «سور» (سرخ) نامیده اند. (روزنامه ابتکار) 

شواهد دلالت بر آن دارد که این جشن از اوایل قرن هفتم هجری به دست فراموشی سپرده شد، سپس با عناوینی دیگر از سده‌های دهم معمول شد. 

هاشم رضی در کتاب گاه شماری و جشن‌های ایران باستان، درباره چهارشنبه سوری می نویسد: «ایرانیان در یکی از چند شب آخر سال جشن سوری را که عادت و سنتی دیرینه بود، با آتش‌افروزی همگانی برپا می‌کردند.

اما چون اساس تقسیم آنان در روزشماری بر آن پایه نبود که ماه را به چهار هفته با نام‌های کنونی روزها بخش کنند، لاجرم در شب چهارشنبه آخر سال چنین جشنی برگزار نمی‌شد. روزشماری کنونی بر اثر ورود اعراب به ایران باب شد. بی‌گمان سالی که این جشن به شکلی گسترده بر پا بوده مصادف با شب چهارشنبه شده است و چون در روزشماری تازیان چهارشنبه نحس و بدیمن به شمار می‌آمده از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می‌کوشیدند نحوست چنین شبی را از بین ببرند. (سایت آفتاب)

دکتر کورش نیکنام موبد زرتشتی و پژوهشگر در آداب و سنن ایران باستان، عقیده دارد که چهارشنبه سوری هیچ ارتباطی با ایران باستان و زرتشتیان ندارد و شکل گیری این مراسم را پس از ورود اعراب به ایران می داند. دکتر نیکنام در این باره می گوید:"ما زرتشتیان در کوچه ها آتش روشن نمی کنیم و پریدن از روی آتش را زشت می دانیم.

در گاه شماری ایران باستان و زرتشتیان اصلأ هفته وجود ندارد. ما در ایران باستان هفت روز هفته نداشتیم. شنبه و یکشنبه و... بعد از ورود اعراب به فرهنگ ایران وارد شد. ما پیش از تسلط اعراب بر ایران هر ماه را به سی روز تقسیم می کردیم. و برای هر روز هم اسمی داشتیم . هرمز روز، بهمن روز،... برای ما سال ۳۶۰ روز بوده با ۵ روز اضافه ( یا هر چهار سال ۶ روز اضافه ). ما در این پنج روز آتش روشن می کردیم تا روح نیاکانمان را به خانه هایمان دعوت کنیم." بنابراین اینکه ما شب چهارشنبه ای را جشن بگیریم ( چون چهارشنبه در فرهنگ عرب روز نحس هفته بوده ) خودش گویای این هست که چهارشنبه سوری بعد از اسلام در ایران مرسوم شد."

"بنابراین، این آتش چهارشنبه سوری بازمانده آن آتش افروزی ۵ روز آخر سال در ایران باستان است و زرتشتیان به احتمال زیاد برای اینکه این سنت از بین نرود، نحسی چهارشنبه را بهانه کردند و این جشن را با اعتقاد اعراب منطبق کردند و شد چهارشنبه سوری." (دکتر کورش نیکنام موبدیار، نویسنده و پژوهشگر فرهنگ ایران باستان، نماینده زرتشتی ها در مجلس هفتم شورای اسلامی) 

گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت "زردی من از تو، سرخی تو از من" شاید مهمترین رسم شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است.

بررسی یک شبهه تاریخی: چهارشنبه سوری را مختار به ایران آورد؟!

جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است.

مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.

با تقارن روشن کردن آتش بر روی پشت بام ها در آخرین قسمت پخش شده مجموعه "مختارنامه" با چهارشنبه آخر سال، این تصور در برخی اذهان به وجود آمد که سرمنشا مراسم چهارشنبه سوری ایرانیان، از قیام و خون خواهی مختار بوده است نه آنچه که تاکنون به ایران باستان نسبت داده می شد.

ایرانیان از دیرباز تاکنون، در روز چهارشنبه آخر سال، اقداماتی را انجام می دهند، بدون اینکه چرایی اقدامات خود را هم بدانند.

در برخی کتب تاریخی مانند تاریخ بخارا، لزوم برگزاری چنین مراسمی را اینگونه آورده اند: منصور بن نوح از شاهان سامانی در نیمه اول سده چهارم هجری جشنی را برگزار می‌کند که موجب آتش سوزی در قصر او نیز می‌شود، بدین ترتیب یقین حاصل می شود که این جشن از سال‌ها و بلکه سده‌های پیش در ایران رایج بوده است.

همچنین در منابعی دیگر گفته شده که در روزشمار قدیم اعراب، چهارشنبه روز نا‌مبارکی بوده، لذا سعی می‌کردند شب چهارشنبه را با جشن و سرور بگذرانند و در آن شب و روز دست از خرید و فروش و کسب و کار بکشند.

برخی مورخان نیز معتقدند: در ایران باستان، پایان هر ماه جشن و پایکوبی با نام «سور» مرسوم بوده‌است. از سوی دیگر چهارشنبه نزد اعراب «یوم الارباع» -روز نحس- خوانده می‌شد، بدین ترتیب ایرانیان جشن خود را به آخرین چهارشنبه سال موکول کردند و در آن به شادمانی و پایکوبی پرداختند تا هم جشن ملی خود را حفظ کنند و هم بهانه بدست اعراب ندهند.

اما در این بین مهم ترین و شاید جالب ترین سرمنشایی که برای برگزاری مراسم چهارشنبه سوری گفته شده، قیام مختار ثقفی است که به خون خواهی شهدای کربلا قیام کرده است. در این میان عده ای دلیل آن را قسمت پیشین سریال "مختارنامه" می کنند که در آن مختار، برای آنکه مخالف را از موافق تشخیص دهد، فرمان داد تا شیعیان راستین آن حضرت بر بام خانه‌ها آتش بیفروزند که شب آن فرمان با شب چهار شنبه آخر سال نیز مصادف بوده است.


از آن پس مردم ایران که دوستدار اهل بیت رسول اکرم (ص) و حضرت سید الشهدا هستند، آن شب را پاس می‌دارند و به یاد آن شب چهار شنبه را با جشن سوری همزمان جشن می‌گیرند، که در آن شب دوستداران واقعی حضرت سید الشهدا شناخته شوند.

در همین رابطه، دکتر مجید حیدری از تاریخ پژوهان نسبت بین چهارشنبه سوری و آتش افروختن برای اعلام رسمی قیام مختار را براساس قرائن و شواهد تاریخی یکی دانست و گفت: در متون تاریخ ذکر شده که زمان رسمی اعلام قیام مختار به وسیله بر افروختن آتش بر پشت بام‌های کوفه در آخرین چهارشنبه از سال شمسی بوده و به دلیل حضور ایرانیان در سپاه مختار از آن پس روز چهارشنبه آخر هر سال به عنوان جشن آتش آفروزی و آغاز قیام غلبه بر قاتلان امام حسین (ع) نام برده می‌شود.
اما در عین حال حجت الاسلام والمسلمین محمدهادی یوسفی غروی، عضو کمیته علمی، تخصصی تاریخ در مدارج حوزوی می‌گوید که ارتباط چهارشنبه سوری با قیام مختار که در میان برخی‌ها به آن پرداخته می‌شود، تنها یک احتمال ضعیف است که عده‌ای به دنبال ایجاد چنین ارتباطی هستند، اما هیچ سند و مصدر معتبر یا حتی غیرمعتبر در این زمینه وجود ندارد. در متون تاریخی حتی یک متن مستند تاریخی که اعلام کند در فلان سال یا در فلان جا در شب چهارشنبه آتش روشن می‌کرده‌اند، وجود ندارد و در سال شمار‌های تاریخ هجری چنین چیزی نیست.

همچنین سید محمد غروی چهارشنبه سوری را خرافی و دارای ریشه در جهالت‌های گذشتگان دانست و ابراز تعجب کرد از اینکه با پیشرفت علوم و دانش و تحول فرهنگ‌ها چگونه افرادی اقدام به انجام این کارهای غیرمنطقی و انحرافی می‌کنند و به خرافات و ترویج آن در جامعه دامن می‌زنند و سبب آسیب دیگران می‌شوند.

لازم به ذکر است که مراجع تقلید نیز مراسم چهارشنبه سوری را خرافی و بدون مبنای عقلایی و حتی در مواردی حرام اعلام کرده اند. (سایت خبر آنلاین)

سعید نفیسی، ادیب و پژوهشگر معاصر (۱۲۷۴ - ۱۳۴۵ خورشیدی) و استاد دانشگاه تهران در شماره 11 سال اول و شماره 1 سال دوم مجله مهر درباره  «چارشنبه سوری » مقاله مفصل و محققانه ای نوشته اند که قسمتهایی از آن را در اینجا نقل میکنیم : چهارشنبه سوری یعنی چهارشنبه عیش و عشرت و میرساند که این شب را برای جشن و سرور بنیاد گذاشته اند. این جشن ملی از قدیمترین زمانهای تاریخ در میان ایرانیان بوده است ...

شب چهارشنبه سوری در ایران آئین خاص و تشریفات گوناگون دارد که هر یک از آنها را در ناحیه  دیگر میتوان یافت . آئین چهارشنبه سوری یا شب چهارشنبه آخر سال بر دو قسم است یک قسمت از آن عمومی و مشترک میان تمام مردم ایران است که حتی بعضی از آنها را در ملل دیگر نژاد آریا میتوان یافت و قسمت دیگر آئین خصوصی است که مردم تهران بدعت گذاشته اند و از اینجا کم و بیش بشهرهای دیگر ایران رفته است . آن قسمت از آئین این شب که در تمام ایران معمول است از کرمان گرفته تا آذربایجان واز خراسان تا خوزستان و از گیلان تا فارس یعنی تمام این دشت وسیع که ایران امروز را فراهم ساخته است و زیباترین بقایای ایران باستانی است در هر شب چهارشنبه آخر سال با شور و دلبستگی خاصی آشکار میشود تمام مردم آذربایجان چه در شهر و چه در ده ها در آن شرکت دارند و حتی هنوز در میان مردم قفقاز معمول است . ایرانیانی که از دیار خود دور افتاده اند نیز آن را فراموش نمیکنند و ایرانیان مقیم ترکیه و مصر و هندوستان نیزدر جامعه خود این رسوم و آداب را معمول میدارند. ( لغت نامه دهخدا)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۶ ، ۲۳:۰۰
حمید باقری و امیررضا باقری.

جشن اسفندگان یا سپندارمذگان روز عشق ایرانی است و یکی از جشن‌های ایران باستان است که در روز ۵ اسفند در گاهشمار زرتشتی که برابر با روز ۲۹ بهمن در گاهشمار خورشیدی است، برگزار می‌شود. زیرا در گاهشمار زرتشتی ۶ ماهه نخست سال ۳۰ روزه بوده و چون در. گاهشمار خورشیدی ۶ ماهه نخست سال ۳۱ روزه است روز درست برگزاری جشن سپندارمذگان در گاهشمار خورشیدی ۲۹ بهمن می‌شود. این جشن ریشه در امپراتوری هخامنشیان دارد. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه آورده‌است که ایرانیان باستان، روز پنجم اسفند را روز بزرگداشت زن و زمین می‌دانستند.[۱] اگرچه منابع کهن از جمله ابوریحان این جشن را در روز پنجم اسفند ذکر کرده‌اند، ولی با توجه به تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام که پس از ابوریحان می‌زیست، و سی و یک روزه شدن شش ماه نخست سال در گاهشماری ایرانی، بعضی منابع و به اشتباه تاریخ ذکر شده را نیز ۶ روز به عقب آورده‌اند که این کار نادرست است. زیرا طبق منابع کهن و همان‌طور که از نام آن پیداست این جشن به روز اسپند یعنی پنجمین روز ماه از ماه اسفند اشاره دارد. دکتر محمد نجاری پژوهشگر مطالعات تطبیقی زنان در هنر و ادبیات، نیز در سخنرانی خود با عنوان سوگ و سورنامه، با استناد به ابوریحان بیرونی و گُردیزی، تاریخ پنج اسفند را صحیح می‌داند و می‌گوید: ((بنا به گفتهٔ ابوریحان اسفندارمَذ ایزد موکل بر زمین و ایزدِ حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درستکار بوده و به همین مناسبت این روز، عید زنان، تلقی می‌گشته‌است و مردم به جهت گرامیداشت زنان، به ایشان هدیه می‌دادند و بخشش می‌کردند. این عبارت را گردیزی نیز در زین الاخبار آورده‌است: از این جهت جشن را مردگیران می‌گفتند که زنان به اختیار خویش و با آزادی، شوی و مَرد زندگی خود را برمی‌گزیدند؛ بنابراین در روز پنجم ماه اسفند جشن زنانهٔ «مَردگیران» یا «مژدگیران» که به زنان اختصاص داشته، برگزار می‌شده‌است؛ پس تاریخ تاریخ صحیح جشن سپندارمذگان یا اسفندگان یا مردگیران یا مژدگیران، پنجم اسفند خواهد بود ))

واژه اسفند و سپَندارمَذ[ویرایش]

واژه فارسی «اسفند» (اسپند) در زبان فارسی امروز، از واژه پهلوی «سپندارمت-Spandarmat» و اوستایی «سپِنتَه آرمَئی تی-SpentaArmaiti» بر گرفته شده‌است.[۲] روز پنجم هرماه و ماه دوازدهم هر سال «اسفند» یا «سپَندارمَذ» نام دارد. این واژه که در اوستایی «سْپِنـْـتـَه آرَمَئیتی» آمده، نام چهارمین امشاسپند است، از دو بخش «سپِنتَه» یا «سپند» به مانک پاک و مقدس و «آرَمَئیتی» به معنی فروتنی و بردباری تشکیل شده‌است و معنی این دو با هم فروتنیِ پاک و مقدس است. این واژه در پهلوی «سپندارمت» و در فارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده‌است.[۳]

پیشینه[ویرایش]

در گاه‌شماری‌های گوناگون ایرانی، علاوه بر این که ماه‌ها نام داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند. برای نمونه روز نخست هر ماه «روز اورمزد»، روز دوم هر ماه، روز بهمن (سلامت، اندیشه) که نخستین صفت خداوند است، روز سوم هر ماه، اردیبهشت یعنی «بهترین راستی و پاکی» که باز از صفات خداوند است، روز چهارم هر ماه، شهریور یعنی «شاهی و فرمانروایی آرمانی» که خاص خداوند است و روز پنجم هر ماه، «سپندارمزد» بوده‌است. سپندارمزد لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن. زمین نماد باروری است چون با فروتنی، تواضع و گذشت زندگی را به همه زیستمندان هدیه می‌کند. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسفندگان (اسپندگان) را به‌عنوان نماد تمایلات مادرانه و باروری می‌پنداشتند.

در سال ۱۳۴۱ خورشیدی، ابراهیم پورداود روز پنجم اسفند و جشن اسفندگان را به عنوان «روز پرستار» پیشنهاد داد[۴] که پذیرفته شد و در تقویم رسمی نیز ثبت گردید [نیازمند منبع] ولی اکنون این روز توسط هیچ نهاد دولتی و غیردولتی به عنوان روز پرستار گرامی داشته نمی‌شود. [نیازمند منبع] پورداوود در این مورد نوشته بود: «در میان جشن‌های بزرگ ایران باستان، سپندارمذگان جشنی است در پنجمین روز از اسفندماه. همین روز شایسته و برازنده است که جشن پرستاران میهن ما باشد».[۵] از این روی، روز پنجم ماه دوازدهم (اسفند) یا اسپند، روز «سپندارمزد» یا «اسپندارمزد» نام داشت که جشنی با همین عنوان می‌گرفتند. «سپندارمزدگان» یا «اسفندگان» (اسپندگان) روز زن و زمین است.

آیین‌ها[ویرایش]

به بیان ابوریحان بیرونی، «اسفندارمذ» ایزد موکل بر زمین و ایزد حامی و نگاهبان زنان شوهر دوست و پارسا و درست کار بوده. به همین مناسبت این روز، عید زنان به‌شمار می‌رفت. مردم به جهت گرامی داشت، به آنان هدیه داده و بخشش می‌کردند. زنان نه تنها از هدایا و دهش‌هایی برخوردار می‌شدند، بلکه به نوعی در این روز فرمانروایی می‌کردند و مردان باید که از آنان فرمان می‌بردند.[۳]سپندارمزد نگهبان زمین است و از آنجا که زمین مانند زنان در زندگی انسان نقش باروری و باردهی دارد جشن اسفندگان (اسپندگان) برای گرامیداشت زنان نیکوکار برگزار می‌گردد. ایرانیان از دیر باز این روز را روز زن و روز مادر می‌نامیدند.

اختلاف در زمان برگزاری[ویرایش]

هم‌اکنون بعضی از زرتشتیان ایران، روز سپندارمذ (پنجم) از ماه سپندارمذ (اسفند) را روز ۲۹ بهمن و روز جشن سپندارمذگان می‌دانند. این درحالی است که بارها و بارها گاه‌شمار ایرانی جابجا شده‌است. حتی دوره‌ای بوده‌است که نوروز در آغاز پاییز و پنچه (پنج روز اضافهٔ سال) در نیمه ساله بوده‌است؛ ولی در آن روزگار نیز روز اسفند از ماه اسفند، اسفندگان بوده‌است. در بعضی مناطق ایران که در نسل‌های پیش، زرتشتی بوده و اکنون مسلمان شده‌اند، این مراسم هرساله پنج روز مانده به ماه اسفند، برگزار می‌شود. از این مناطق می‌توان به منطقه پشتکوه استان یزد اشاره کرد که این مراسم به ویژه در روستای پندر به صورت با شکوهی برگزار می‌شود.

آیین‌ها و دیگر نام‌ها[ویرایش]

این جشن را با نام‌های جشن برزیگران هم نامیده‌اند.[۶] در روز اسپندگان چند جشن با مناسکی به‌خصوص برگزار می‌شده‌است. نخستین آنان جشن مردگیران یا جشن مژدگیران بود که ویژه زنان بود. در این روز مردان برای زنان هدیه می‌خریدند و از آنان قدردانی می‌کردند.[۷] امروزه نیز بیشترین جنبهٔ مورد تأکید در اسپندگان قدردانی از زنان است. در زمان گذشته -چنان‌که ابوریحان روایت کرده‌است - عوام کارهای دیگری هم می‌کردند چون آیین‌های جادویی برای دورکردن خرفستران. اما ابوریحان این آیین‌ها را تازه و نااصیل خوانده‌است.[۸]



ویکی پدیا 

 دانشنامه آزاد 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۴۸
حمید باقری و امیررضا باقری.


xrwl_photo_2017-09-13_11-06-17.jpg5555555555555.jpg


 در آستانه فرا رسیدن ماه محرم, ماه شهادت سرور و سالار شهیدان حضرت امام حسین( ع), مروری می کنیم پیرامون آداب و رسوم عزاداری و سوگواری مردم دیندار منطقه کمسار که حدود 60 سال پیش انجام می شد. از آنجا که مراسم محرم و صفر توسط خان ها اداره می شد لازم است که با برخی از اسامی آشنا شویم.  1- حاج هاشم رحیم معروف به حاج آقا خان. منزل این شخص کنار بهداری کمسار بوده, خانه ای که مرحوم حسین اسماعیلی در آن زندگی می کرد.     2- مرحوم فتحعلی آقا بقراطی, او در خانه ای که الآن علی نوروزی زندگی می کند, سکونت داشت.


در دهه اول محرم حاج آقا خان صبح ها در منزلش دهه می گرفت و ناهار می داد. عصرها منزل فتحعلی آقا بقراطی مراسم برگزار می شد.  اما در صفر ماه عصرها اسماعیل آقا پورلطفی در منزلش مراسم می گرفت. مراسم مسجد و پذیرایی شام به عهده حاج آقا خان بوده, اما گاهی اوقات فتحعلی آقا بقراطی مراسم می گرفت.  ضمنا یادآوری می شود که پذیرایی شام در مسجد را رعیت ها( کشاورزان) عهده دار بودند.


روضه خوانها ومرثیه خوانها 

اما روضه خوان ها( روحانیون) چه کسانی بودند؟  1- شیخ نصرالله مظلوم و فرزندانشان( شیخ حسین, شیخ محمود, شیخ احمد)    2- گل آقا نجاتی.    3- سید مصطفی مظفری.  4- حاج احمدی از مشهد.    5- حاج حسام.    6- حاج احسانبخش.   7- حاج فومنی حائری.   8- حاج شفیعی و.......           شایان ذکر است که روضه خوان ها با اسب به مساجد مختلف می رفتند. چارپادار معروف آنان تقی جمالزاده بود. وی از خطیبان به نهزم بعد صیقلان و کمسار همراه روضه خوان ها می رفت.البته مرحوم شیخ احمد طاهری هم چارپادار حاج شفیعی نیز بوده  است.


مداحان معروف: مرحومان ملاصادق خباززاده و فرزندش گداعلی, مرحوم غلامعلی هادی نژاد ٰ،حسین آقا پیاده رو و میر سلیمان خطیبانی بودند.



مراسم شب عاشورا

   شب عاشوراء. مالکان و بانیان در مسجد می ماندند. مردم شیر برنج درست می کردند تا صبح عاشوراء برایشان به مسجد ببرند. روز عاشوراء نانوایی ها موظف بودند نان چورک پخته به مسجد ببرند. در آن زمان بسیاری از رعیت ها بانی مراسم گردیده, پذیرایی شام را به عهده می گرفتند. از جمله: مرحومان عیسی و محمد حسن حسنی,  حسینعلی جمالزاده, غلامرضا صادقی, حسین مهرابی, عیسی کریمی, حسن آقا نیکخو, محمد حسن محمدزاده, مشهدی احمد و حسینگل میرزایی, حسین عبداللهی, اکبر بردبار و....                   


روز عاشورا

روز عاشوراء از روستاهای اطراف به کمسار هیأت زنجیر زنی می آوردند و همگی به نهزم می رفتند.هیأت ها   به محلات همجوار وحتی محله های دور می رفتند, مسجد میزبان مبلغی را به عنوان انعام به مسؤول هیأت هدیه می داد!.    مسؤول آبدارخانه مرحوم مشهدی حسین جهانگیری, شاگردش مرحوم مشهدی احمد بینایی بود.   از آنجا که در آن زمان بلندگو نبود, مرحوم مشهدی حسین تقوی شیپور و کرناف می زد.    روز عاشوراء و روز آخر صفرماه پذیرایی ناهار به عهده حاج آقا خان بود.     مراسم تعزیه خوانی و قمه زنی در بازار کمسار انجام می شد. در تعزیه خوانی بیرق, تابوت و کجاوه درست کرده, بچه ای را می خواباندند.     در مراسم قمه زنی نخست مرحوم اوستا محمد صادق( پدر مرحوم غلامرضا صادقی) سرها را می تراشید, پس از آن اولین قمه را خودش بر سر آن ها می زد. یکی از کسانی که همیشه قمه می زد مرحوم اسماعیل رضایی بود!


انشالله در روزهای آتیه در مورد مراسم شام غریبان مطالبی خوبی انتشار خواهیم داد.

 

              راوی :حاج حسن خرمدل 

                                 تهیه کننده : حاج ابراهیم خرمدل 


۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۲۴ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۱۷
حمید باقری و امیررضا باقری.