چکیده
پربارانترین استان کشور با نباریدن حتی یک ماه بارندگی، خصوصاً در فصول گرم سال و مواقع کشاورزی دچار خشکسالی میشود. در این مقاله برآنیم تا با مقایسه آمار بارندگیها و منابع آبی گیلان ما، با ایران و جهان این را نتیجه گیریم که با مدیریت جامع منابع آب و استفاده از همه ابزارهای موجود و امکانات بالقوه و اهمیت دادن مدیران مسئول به نقش بارز اصلاح الگوی مصرف، میتوانیم گیلانیان را از خطر هر ساله خشکسالی برهانیم.
کلید واژهها: خشکسالی، کم آبی، مدیریت منابع آب، گیلان، اصلاح الگوی مصرف
مقدمه
کارشناسان معتقدند که مدیریت منابع آب کشور در شرایط فعلی، مدیریت مناسبی نیست و موجب شده تا طی سالهای اخیر شاهد کاهش منابع آبهای زیرزمینی، آلودهسازی شدید منابع آبهای سطحی و زیرسطحی، عدم توجه به اصلاح الگوی مصرف، عدم مهار آبهای سطحی و در نهایت کاهش سطح زیر کشت کشاورزی و ایجاد فشارهای روانی ناشی از کمبود آب شرب یا قطعی آن در برخی مناطق باشیم.
آنها یکی از عوامل بسیار مهم پدید آمدن بحران کم آبی یا خشکسالی را بحران مدیریت آب میدانند. بحرانی که بسیاری را به این باور رسانیده است که اهمیت آن کمتر از بحران آب نیست. بحرانی که یکشبه حادث نشده است و زنگ خطر سالهاست که در آن حوزه به صدا درآمده، اما کمتر به آن توجه شده است.
یکی از مثالهای عملی این گروه از کارشناسان، شرایط سختی است که استان گیلان طی چند سال اخیر با آن روبهرو شده است. پربارانترین استان کشور با نباریدن یک ماه باران دچار خشکسالی میشود. کشور پهناور ایران، در قسمت شمالی شرایط کاملاً متفاوتی با نقاط دیگر خود دارد، این درحالی است که آمارها از وضعیت کلی آب در کشور بسیار بدتر از نرم متوسط کشور و شرایط در مناطق شمالی، غیرقابل قیاس با نرم متوسط آن است. متوسط بارندگی در ایران 250 میلیمتر و متوسط آن در گیلان بین 1100 تا 1400 میلیمتر یا بیشتر است.
بیلحاظ این و بسیاری از مؤلفههای دیگر که در این مقاله به آن خواهیم پرداخت، مدیران منابع آب گیلان در گزارشهای خود برای اثبات بی آبی و کم آبی، در زیر پناه آمار کشوری سایهنشین میشوند. به گمان من آنها هنوز به این نتیجه نرسیدهاند که دیگر نمیتوان به صورت سنتی آب را از حوضه آبریز تا لیوان سر میز مدیریت کرد. پرسش این است که آیا با مدیریت درست منابع آبی استان نمیتوانستیم مانع از بروز خشکسالی یا کاهش اثرات و تبعات آن باشیم؟ هرچند که در این مطلب میبایستی محدودیتهایی نظیر کمبود آب، افزایش جمعیت، بالا رفتن سطح زندگی و بهداشت و افزایش بیشتر مصرف آب و موارد دیگر را نیز مورد بررسی قرار داد. همه اینها و مهمتر ادامه روند کنونی، چشماندازی تیره و بحران آبی را پیش روی ما قرار داده است و البته مهار چنین بحرانی به کاری که ما در این سالها انجام میدهیم بستگی دارد.
در بیان اهمیت تاریخی و مذهبی آب
"و هر چیز زندهای را از آب قرار دادهایم." (سوره انبیاء، آیه 30) این فرموده خداوند متعال است برای ما در اهمیت آب و در ادامه، همچنین است آیه 33 سوره شریف یس: "و زمین مرده، برهانی است برای ایشان، که آن را زنده گردانیدیم و دانه از آن برآوردیم که از آن میخورند."
اینها و بسیار بیشتر در باب موضوع آب و اهمیت آن در فرهنگ دینی گفته شده و حتی به آن سوگند نیز یاد شده است. در طول تاریخ، آب اما همیشه دارای اهمیت بسیار بوده و در واقع اساسیترین نقش در ادامه بقای انسان را دارا بوده است. ایجاد و شکلگیری تمدنهای بشری همواره در کنار منابع آب بوده است. ادامه حیات و بعدها پیشبرد عملیات کشاورزی، از نقشهای اصلی آب میباشد. بنابراین میتوان با اطمینان گفت که آب از دیرباز مهمترین عامل توسعه در جهان بوده است.
ایرانیان قدیم دستورات خاص و جالبی برای برخورد با آلودهکنندگان آب داشتند و این عمل همواره مورد نکوهش بوده است تا اکنون که سهراب ـ شاعر ایرانی ـ میگوید: "آب را گل نکنیم." آناهیتا یا الهه آب، نام فرشته پاک و مقدس آب بود. آناهیتا، الهه آب ایرانی زرتشتی، زن بود؛ آنچنان که مسلمان امروزی ایرانی نیز آب را مهریه گرامیترین زن مسلمان، یعنی حضرت زهرا(ع) میداند. آب در فرهنگ ایرانی، مظهر پاکی و آرامشدهنده جسم و جان است، آنچنان که زن نیز.
طلاعات کلی گیلان
گیلان یکی از سه استان شمالی ایران است که 14711 (در بعضی منابع 13952) کیلومترمربع وسعت دارد. رشته کوههای البرز همانند دیواری در غرب و جنوب گیلان کشیده شده و مانع عبور بخار آب و در نتیجه باعث بارندگی بسیار در منطقه و ایجاد آب و هوای معتدل و مرطوب در زمستان و تابستان میگردد و سرما به ندرت از 1- درجه پایینتر میرود. گیلان مرطوبترین ناحیه کشور است و سالانه بیش از 2000 میلیمتر باران دارد. با اتکاء به همه موارد فوق، بسیاری گیلان را استثناء جهان آفرینش میدانند که از برکت آب و خاک حاصلخیزش، پوشیده از جنگلهای انبوه با درختان تنومند و مراتع سرسبز شده است.
استان گیلان در جنوب دریای خزر میان استانهای اردبیل، مازندران، زنجان و قزوین قرار گرفته و دارای 2389195 نفر جمعیت است. با این میزان جمعیت، استان گیلان پس از استان تهران، متراکمترین جمعیت را در کشور داراست. بخش وسیع گیلان، جلگهای و مابقی کوهستانی است. گیلان منطقهای کشاورزی است که مهمترین محصولات آن، عبارتاند از: برنج، چای، زیتون، مرکبات، ابریشم، شیر، گوشت، مرغ، ماهی، خاویار، مربا و انواع شیرینی و کلوچه. استان گیلان دارای 16 شهرستان به این نامهاست: رشت (مرکز استان)، آستارا، آستانه اشرفیه، انزلی، رودبار، رودسر، صومعه سرا، ماسوله، تالش، فومن، لاهیجان، لنگرود، رضوانشهر، ماسال، املش و شفت.
مقایسه وضعیت آب در کشور و گیلان
حجم آب تجدیدشونده جهان 36100 میلیارد مترمکعب و حجم آب تجدیدشونده کشور 1300 میلیارد مترمکعب است. یک درصد جمعیت جهان در ایران زندگی میکنند، ولی ایران تنها 36/0 درصد آب تجدیدشونده را در اختیار دارد. متوسط بارندگی جهان 750 تا 831 میلیمتر اعلام میشود و متوسط بارندگی سالانه ایران 248 تا 250 میلیمتر گزارش میشود و به عنوان یک محدودیت، جالب است دانسته شود که 50 درصد آب تجدیدشونده در ایران نابههنگام است، یعنی در فصول غیرزراعی میبارد.
تا اینجا ایران دارای بحران آب است و همه آمارها در قیاس با میزان جهانی این موضوع را اثبات میکند. بسیار دیدهام که مسئولان گیلانی در هنگام گزارشدهی از وضعیت آب، به آماری اینچنینی به صورت برجسته اشاره میکنند و آنگاه با اثبات بی آب بودن ایران، خشکسالیهای اخیر گیلان را نیز توجیه میکنند. نگاهی به وضعیت آبی ارائه شده در ذیل این مقاله ثابت میکند که وضعیت گیلان از لحاظ بارش و منابع آبی تقریباً شش برابر بیشتر از متوسط کشور و تقریباً دو برابر متوسط جهانی است. در همه زمان مطالعه آمار ذیل، از خود بپرسید چرا با اینهمه پتانسیل آبی، پربارانترین استان کشور با نباریدن یک ماه باران، دچار خشکسالی میشود؟ آب آشامیدنی مردمانش میبایستی از کوههای چهل چشمه کردستان بیاید؛ تازه آنهم در تابستان لب شور باشد.
اما محدوده جغرافیاییای که گیلان نام دارد و ما در آن زندگی میکنیم، از نظر نگارنده استثناء جهان آفرینش است. اینجا محل تخلیه همه ابرهای منطقه است و متوسط بارندگی سالانه آن بین 1100 تا 1400 میلیمتر است. گیلان با تراز 28- متر از سطح دریای آزاد، علاوه بر این میزان بارندگی که خود دارد، به مانند چالهای است سبز که در شرایط نرمال و ترآبی 7/3 میلیارد مترمکعب آب استانهای همجوار از طریق رودخانههای سفید رود، آستاراچای و بخش کوچکی از پلرود نیز به آن میریزد. حجم آب تجدیدشونده استان گیلان 7433 میلیمترمکعب برابر با 4/7 میلیارد مترمکعب است که از این مقدار، بخش عظیمی، آب سطحی است. گیلان همچنین دارای 450 میلیون مترمکعب آب زیرزمینی میباشد.
با آنکه 5/3 درصد جمعیت کشور در استان گیلان زندگی میکنند، ولی این استان 5/8 (از منابع دیگر 7/5) درصد پتانسیل آب تجدیدشونده کشور را در اختیار دارد که این امر نشاندهنده وضعیت مطلوب پتانسیل آبی استان گیلان است. اما همانگونه که میدانیم، به دلیل اینکه اکثر بارشها در فصل پاییز و زمستان است و با توجه به نبود زیرساختهای آبی، هماکنون حتی نمیتوان از50 درصد پتانسیل آبی استان نیز استفاده کرد. با مهار و استفاده از کل پتانسیل منابع آب استان گیلان میتوان به تنهایی 20 درصد مواد غذایی مورد نیاز کشور را در این استان تأمین کرد. این درحالی است که هماکنون با همین میزان استفاده، 10 درصد مواد غذایی کشور در گیلان تأمین میشود.
تعریف خشکسالی
معیار تشخیص میزان خشکسالی و ترسالی، مقایسه میزان متوسط بارندگی در سالهای گذشته به نسبت سال جاری است. در درجهبندی میزان خشکسالی و ترسالی نیز درصد بارندگی در یک سال آبی به نسبت میزان بارش نرمال محاسبه میشود. اگر بارندگی یک منطقه در یک سال آبی به نسبت بارش نرمال با کاهش 60 درصدی یا بیشتر روبهرو باشد، "خشکسالی بسیار شدید" اتفاق افتاده است. کاهش 45 تا 60 درصدی به نسبت بارش نرمال، شاخص "خشکسالی شدید" و کاهش 20 تا 45 درصدی بارش، مشخصکننده "خشکسالی متوسط" است. اگر این میزان کمتر از 20 درصد باشد، "خشکسالی خفیف" است که در حال حاضر بیش از 45 درصد از مساحت کشور با این وضعیت روبهرو هستند.
خشکسالی در تمام نقاط دنیا و حتی مناطق مرطوب رخ میدهد. گیلان پربارانترین منطقه ایران است و به عنوان مثال، شهر رشت که به شهر باران معروف است، متوسط بارش سالانه آن 1362 میلیمتر است. کمترین میزان بارندگی ثبت شده در شهر رشت به میزان 820 میلیمتر بوده است. بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان هواشناسی، متوسط روزهای بارندگی در سال، 135 روز اعلام شده که کمترین میزان بارندگی سالیانه 820 میلیمتر بوده و متوسط این میزان 9/1313 میلیمتر است. معمولاً ماههای شهریور و مهر پربارانترین ماههای سال است، ولی این امر ثابت نیست و گاهی هم ماههای فروردین، آبان، دی، بهمن و اسفند دارای بیشترین میزان بارندگی در سال میباشند.
در استان گیلان 52 رودخانه (حوضه آبخیز) کوچک و بزرگ پرآب و دائمی وجود دارد که از مناطق مرتفع در غرب و جنوب استان سرچشمه گرفته و به دریای خزر میریزند. به استثنای رودخانههای سفید رود، آستارا چای و بخش کوچکی از پلرود، مابقی در تمامی گستره خویش به استان گیلان تعلق دارند. از این تعداد رودخانه، 30 مورد آن سیلخیز بوده و هر ساله خسارتهایی را نیز به استان وارد میکند.
از مجموع رودخانههای سیلخیز گیلان، سفید رود دارای اهمیت بیشتری است. از دیگر رودخانههای گیلان میتوان از خشکرود، گرکانرود، ماسوله رودخان، رودخانه پسیخان، کیا رود، شلمانرود، ناورود، مرغک، سیاهرود، آستارا چای، هود ول، کانرود، سیره لیره، چلوند، لمیر، حویق، جوکندان، خواجه کری، نوکنده، شفارود، چاف رود، خالکایی، پلنگ رود خان، قلعه رود خان، گشت رود خان، لزرجان آچار رود، مرسا رود و ... نام برد
نتیجهگیری
با توجه به همه موارد پیشگفته، مهمترین دلایل خشکسالی گیلان را میتوان به صورت خلاصه در چند مورد عنوان کرد که مستقیماً با مسائل مدیریتی ارتباط دارد:
1- مشکلات مربوط به کمبود اعتبار، هرچند متوجه همه مناطق کشور است، اما از این واقعیت نیز نباید بگذریم که برخی از استانها در نهایت بهرهمندی و گیلان در کمترین حالت آن است. هرچند کمبود اعتبار، توجیهگر همه مشکلات آبی استان است، اما توجیهگر عدم پیگیری و یا نقش ضعیف آنها در نهادهای تصمیمگیر کشوری نمیتواند باشد.
2- عدم توجه به موضوع آبخیزداری به عنوان یک عامل جلوگیری از خشکسالی در استان گیلان، مشکلات مربوط به عدم جمعآوری آب باران و سرازیر شدن آن به دریا در طول سال با توجه به میزان بارندگی گیلان.
3- مشکلات مربوط به کاهش حجم مخزن سد سفید رود و کاهش شدید ورودی آن و عمر سد که این کاهش، قسمتی مربوط به کاهش بارندگی حوضه آبریز است، اما قسمت بسیار آن مربوط به استفاده از آب سرشاخههای آن، یعنی رودخانههای قزل اوزن و شاهرود است که مسئولان گیلانی میبایستی بر حق آبه گیلان از این دو رودخانه اصرار ورزیده و آن را حفظ نمایند. هرچند در شرایط کنونی کشور، موضوع بحران آب کاری بسیار سخت بوده و همچنین است عدم اتمام طرحهای متمم و مکمل چون طرح اسطور در میانه و یا افزایش میزان سطح زیر کشت در بعضی از استانهای آبخور.
4- عدم توجه کافی به شبکه احداث شده برای بهرهبرداری از شبکه سد سفید رود که تقریباً در اکثر مسیرها رها شده و کشاورزان خود عملاً هرگونه که دلشان بخواهد از آن استفاده میکنند. ضمن اینکه قدمت بالا و پرشدن اکثر مسیرها از رسوبات، مشکل را دوچندان ساخته است. همچنین است مشکلات مربوط به لایروبی رودخانهها و نهرها، از جمله دریچهگذاری و بهطور کلی عدم قابلیت بهرهبرداری از سیستم آبرسانی موجود و عدم اتمام اجرای طرحهای عمرانی چون طرحهای D5 و مانند آن در رابطه با کانالهای زمینی و آبرسانی.
5- عدم توجه به وضعیت سد سازی در گیلان و این درحالی است که در کشور بیش از 180 سد بزرگ و حدود 300 سد کوچک بعد از انقلاب به بهرهبرداری رسیده است و سهم گیلان از این میزان صفر بوده است. ضمن اینکه برای احداث سدهای جدید حداقل به اندازه متوسط نرم فعالیت سد سازی در کشور نیز هیچ اقدامی نشده است و سه سد درحال احداث شهر بیجار، پل رود و شفا رود در شهرهای رودبار، تالش و رودسر نیز در صورت ادامه با روند فعلی تا 150 سال دیگر به اتمام خواهند رسید. این موضوع هرچه باشد، یا به دلیل عدم برنامهریزی یا عدم پیگیری است که هر دوی آنها از تبعات مدیریتی ناشی میشود.
6- عدم توجه به روشهای جدید آبیاری و اصرار بر روشهای قدیمی و عدم برنامهریزی و مطالعه بر روی آنها که این رویکرد به دلیل اطمینان مقامات محلی از تأمین آب سفید رود و بارندگی بسیار ناشی شده است. همچنین است مشکلات مربوط به حفر چاهها و تهیه ادوات و ماشینآلات و پمپ آب در راستای رفع نیاز آبی کشاورزی.
7- عدم توجه به منابع مختلف تأمین آب و اصرار بر استفاده از منابع آبهای سطحی، آنهم تقریباً در اکثر نقاط استان از سفیدرود و عدم اجرای طرحهای تجهیز و نوسازی اراضی جهت کاهش کثیری از هزینهها در رابطه با موضوعات غرقابی، کشت توأمان، کشت دوم و بهکارگیری انواع روشهای علمی و مکانیزه در مصرف آب و نهاده و دیگر امور.
8- حذف نقش سَلها (آببندانها) و عدم احیای مجدد آنها، یکی دیگر از عوامل خشکسالی در گیلان است. همچنین است مشکلات تعمیق و لایروبی آببندانها و تالابهای طبیعی موجود جهت تزریق آن در مواقع خشکسالی.
9- عدم توجه به آلودگی منابع آبهای سطحی و رودخانهها توسط فاضلابها، پسماندهای جامد، کود و سموم شیمیایی و فلزات سنگین باعث شده است تا اکثر آبهای سطحی غیرقابل استفاده و اکثر منابع آبهای زیرزمینی گیلان آلوده و غیرقابل استفاده گردند.
10- عدم توجه به رعایت و نهادینه کردن فرهنگ اصلاح الگوی مصرف آب و عدم توجه به موارد مرتبط با هدررفت آب، موضوعی است که نه در گیلان، بلکه در کل ایران مورد توجه نبوده است.
امید آنکه نامگذاری سال 1388 به نام "سال اصلاح الگوی مصرف" تأثیری مستمر و مداوم بر روند فعالیت مدیران و رویکرد مصرفکنندگان منابع آب داشته باشد.
مرتضی پیلهور جاوید