دلایل عدم مشارکت روستاییان در توسعه فعالیتهای فرهنگی
دلایل عدم مشارکت روستاییان در توسعه فعالیتهای فرهنگی
شهرستان شفت اکنون از روستایی ترین شهرستان های استان گیلان است!
اهالی این دیار کهن از قدیم الایام بسیار کوشا و با ذکاوت بوده اند و به سبب همین ویژگی ها ، در حوزه مردان تاریخ و مناطق جغرافیایی ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک می توان به داشته های معنادار شفتی ها اشاره داشت!!
در حوزه مردان سرنوشت ساز می توان به این فرزانگان اشاره کرد :
و در محور تاریخی و جغرافیای طبیعی می توان به مناطق بی نظیر و زیبایی همچون :
منطقه زیارتی سیاحتی امامزاده ابراهیم ، منطقه زیارتی سیاحتی امامزاده اسحاق ، پارک جنگلی چوبر، منطقه کم نظیر چناررودخان ، مدخل تونل آب بر سد تاریک در روستای چوبر، منطقه کوهستانی سیاهمزگی و آبشار دودوزن ، لاس پشت ، دیواکل ، وزن بن ، دیوان دره و دهها استخر آبگیرطبیعی و مراسم گلاب گیری در روستای گیلده ، چماچای بزرگ و کمسار تاریخی ، سی و سه پل دهستان جیرده و رودخانه زیبای امامزاده ابراهیم اشاره کرد.
و این درحالی است که شهرستان شفت اکنون از روستایی ترین شهرستان های استان گیلان است.!!!
همانگونه که خوانندگان محترم استحضار دارند در گذشته های نه چندان دور ، مرکز منطقه غرب گیلان«بیه پس» به محوریت فومن بود ؛ ولی هرگز نمی توان از اثرگذاری و نقش منطقه شفت در حوزه تاریخ ، فرهنگ و اقتصاد این منطقه ، چشم پوشی کرد.
در نوشتارهای تاریخی نقل است که : شفت از قدیمی ترین آبادی های منطقه بیه پس بود و شفتی ها به دلیل توانایی های مالی و انسانی توانستند سنگ بنای رشت فعلی را بنا نهند!
برای اثبات این موضوع می توان به نقش شفتی ها در انتخاب اعضای برتر عضو شورای شهر رشت در دوره چهارم اشاره داشت ؛ این درحالی است که همه شفتی ها تا کنون نتوانسته اند در منطقه شفت و فومن «بیه پس قبلی » وکیل و یا نماینده شفتی برای مجلس شورای اسلامی تعیین کنند و سالیان درازی است که در این خصوص همچنان وام می گیرند!!!
ادامه دارد…
محمود باقری خطیبانی منبع : ورس
به گزارش پایگاه خبری ورس صابر غیرتمند سیاهمزگی دانشآموخته عمران در گیل نگاه نوشت :
جادهها مهمترین ابزار رسیدن به توسعه در هر منطقهای بهحساب میآیند. رشد صنعتی و گردشگری یک منطقه با راههای مناسب چندین برابر میشود و دروازههای پیشرفت به روی منطقه گشوده خواهد شد.
شهرستان شفت متأسفانه از نظر رشد و توسعه صنعتی، اقتصادی و گردشگری روند خوبی را طی نمیکند. یکی از راههای برونرفت از این بحران احداث جادهی شفت به زنجان است. جادهای که میتواند امیدها را به شهرستان بازگرداند.
کاهش ۲۰۰ کیلومتری برای سفرهای بین استانی
مردم گیلان و بهویژه غرب استان برای رفتن به زنجان باید از شهرهای امامزاده هاشم، رودبار، منجیل، لوشان، قزوین، تاکستان و ابهر بگذرند. یعنی طی کردن مسافتی در حدود ۳۰۰کیلومتر؛ در حالی که اگر از مسیر شفت به زنجان بروند این مسافت به زیر ۱۰۰کیلومتر کاهش پیدا میکند و این یعنی صرفهجویی در زمان،هزینه و انرژی.
این جاده میتواند دارای جاذبههای گردشگری و تفریحی فراوانی برای مسافران باشد. قطعا عبور از میان جنگلها و مراتع سرسبز منطقهی بزرگ سیاهمزگی چشم هر بینندهای را خیره میکند که این مهم به صنعت گردشگری شهرستان شفت رونق ویژهای میبخشد.
نکتهی دیگر در احداث این جاده وجود دامداران فراوان در ییلاقات منطقهی سیاهمزگی و طارم زنجان است که در صورت داشتن راه مناسب میتوانند محصولات لبنی و دامی خود را به سهولت به فروش برسانند. این موضوع همچنین انگیزه تازهای برای خانوادههای دامداران هم ایجاد میکند که به دلیل دشواریهای کار و عدم عرضه و تقاضای مناسب عطای دامداری سنتی را به لقایش بخشیدهاند.
شاید نام شفت به عنوان یکی از شهرستانهای گیلان برای خیلیها آشنا باشد. شهری که به آن کمتر از سایر شهرستانها پرداخته شده و کمتر به مردم معرفی شده است. در صورتی که این شهرستان دارای مکانهای گردشگری فراوان بوده و جاذبههایی زیبایی نسبت به سایر شهرستانهای استان دارد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، منطقه گیلان، شهرستان شفت ناحیهای کوهستانی و تاقدیس مانند است که در منتهی الیه گوشه شرقی رشته کوههای تالش جای دارد. شفت جلگهای سرسبز است که درختان انبوهی را در دل خود جای داده است.
شفت روستاییترین شهرستان استان گیلان است، شهرستانی که دور تا دورش را روستاها فرا گرفته است، جنگل و کوه از یک طرف و شالیزارهای برنج و باغات چای از سوی دیگر، هر یک از روستاهای شفت را زیبا کرده است. از پرطرفدارترین این روستا میتوان به نصیرمحله ،دوبخشر، گیلده، کمسار، سیاهمزگی، شالما، سفیدمزگی، بیالوا، چماچا، کاظم آباد، صیقلان، بداب، درودخان، چناررودخان، طالقان، چوبر، ویسرود، جیرده و پده اشاره کرد.
پل تاریخی لیشاوندان، مجموعه باستانی کمسار، خانه قدیمی فرضعلی خرم واقع در روستای ملل چاله بیجارسر از جمله جاذبههای تاریخی این شهرستان است.
آبشارهای این شهرستان نیز شامل دودوزن واقع در روستای خرمکش، لاس پشت واقع در روستای لپوندان، دیواکل واقع در روستای علیسرا و وزنه بن واقع در روستای سفید مزگی دیوان دره واقع در روستای طالقان است. لیشاوندان، ملاسرا، کوزه گران، گیج سرا واقع در روستای مژدهه، چماچا، خرطوم، نورماس واقع در روستای کلاچ خندان استخرهای طبیعی این شهرستان هستند.
خرفکل، پارک جنگلی چوبر، مناطق ییلاقی امامزاده ابراهیم و امامزاده اسحاق و چنار رودخان، کانال هوایی روستاهای بدآب و خرفکل، مدخل خروجی آب بر فومنات واقع در روستای چوبر از جاذبههای طبیعی گردشگری شهرستان شفت محسوب میشوند.
مناطق نمونه گردشگری در شهرستان شفت نیز شامل منطقه کوهستانی جنگلی امامزاده ابراهیم، منطقه جلگه جنگلی چوبر و منطقه کوهستانی سیاه مزگی است.
هیار قبل از هرچیز بایستی پیشینه مردم، اقوام، فرهنگ ها، مشکلات و موانع روستا را مطالعه کند.همه مردم به ویژه جوانان وتحصیل کرده ها و افراد متبحر و متخصص در زمینه های موردنیاز را گرد آورده از آنان استفاده نماید.هیچ چیز جز همکاری مردم در پیشرفت کار و پیشبرد هدف های دهیار مفید نخواهد بود، بنابراین صداقت وراستی را با مردم نباید از نظر دور داشت.دهیار موفق کسی است که بتواند با روابط عمومی خوب و قوی و نفوذ و رابطه خوب و مستحکم با ادارات ودوایر دولتی و غیر دولتی در جذب امکانات و سرمایه ها بکوشد.از اظهار نظر های غیر کارشناسی وسطحی و واکنش های سریع و تصمیم گیری های جسته و گریخته بپرهیزد و همواه خرد جمعی و دانش فردی و تجربه بزرگان روستا را در نظر گیرد و از رفتار های تبعیض آمیز و طایفه گری های بعضی اعضای شورا دور شود.نجات باغ و کشاورزی و حمایت از دامداران در روستا از مهمترین اولویت های کاری دهیار باشد.
به عبارت دیگر، اگر بخواهیم مسیر روشن تری از وظایف یک دهیار موفق ترسیم نمائیم، ایشان بایستی 6گام اساسی را فراراه خویش قراردهند.
گام 1: دهیار باید وضعیت موجود روستا را کاملاً بشناسد.
در ابتدا دهیار بایستی از وضع موجود روستا شناخت کافی به عمل آورد که این شناخت در سه دسته کلی تنظیم می شود:
شناخت محیطی-کالبدی روستا(جاده هاکانالهای آبیاری مدرسه درمانگاه زمینهای مسکونی و کشاورزی و ... بطور کلی هر روستا باید نقشه داشته باشد)
شناخت ویژگیهای اجتماعی روستا(جمعیت روستا-مرد و زن و جوان و پیر-مهاجرت های فصلی و دائمی و گروهها و احزاب روستا)
شناخت منابع درآمدی و فعالیتها در روستا(فعالیتهای اقتصادی کشاورزی دامداری صنایع دستی و ماشینی کارخانه ها)
گام 2:دهیار باید مسائل و مشکلات و نیازهای روستا را بشناسد.
گام 3: دهیار باید با مشورت و نظرخواهی مردم مسائل و مشکلات و نیازها را اولویت بندی کند.
گام 4:دهیار با همکاری کمیته های متشکل از مردم و مسئولین راه حلهای قابل اجرا را پیدا کند.
گام 5: از این راه حلها بهینه ترین را انتخاب و منبع کسب درآمد اجرای آن را تعیین کند.باید مشخص شود که چقدر پول و از کجا باید تأمین شود و ریز حسابهای مالی آن برآورد شود.
گام 6:در نهایت این تصمیمات با این برنامه گرفته شده است ولی اگر به اجرا نرسد هیچ فایده ای ندارد بنابراین مهمترین مرحله اجرا است که به کمک مسئولین زیربط با توجه به ریز درامدها و هزینه های پروژه، این کار انجام می شود.
یکی از مهمترین و بارزترین ویژگی یک جامعه یا روستای ایده ال، سطح فرهنگ افراد آن جامعه یا روستا می باشد.این خصیصه ارتباط مستقیم و تنگا تنگی در توسعه یافتگی و پیشرفت همه جانبه یک جامعه کوچک یا بزرگ خواهد داشت. فرهنگ غنی فقط در سواد خلاصه نمی شود بلکه مدارج علمی یکی از خصوصیات مهم اینگونه جوامع می باشد.در جوامعی که سطح فرهنگ و آگاهی مردم بالا باشد، افراد علاوه بر تلاش در جهت ارتقاء مادی و معنوی زندگی خانوادگی، برای پیشرفت محیط اجتماعی خود نیز تلاش مستمر دارند. (محیط خانه و اجتماع را لازم و ملزوم یکدیگر می دانند .)
در فرهنگ دینی ما نیز به این امربسیار توصیه شده است . ما با خواندن قرآن و از طریق سیره و روش پیامبران و امامان در می یابیم که یکی از صفات انسانهای مومن، از خود گذشتن و به دیگران پرداختن می باشد. یعنی انسانهای مومن پس از خودسازی به این نتیجه می رسند که باید به دیگران کمک کنند تا به تکامل برسند، انسانهای با فرهنگ انسانهایی هستند که فقط به خود و خانواده خود فکر نمی کنند بلکه جامعه را نیز در کنار خود و خانواده قرار می دهد و تلاش می کند علاوه بر آسایش و آرامش خود و خانواده ، آسایش و آرامش اجتماعی که در آن زندگی می کند را نیز فراهم نمایند.
چند مثال ساده شاید ما را در فهم این مطالب یاری نماید:
مثال اول: همه ما کم و بیش از نقش رعایت بهداشت در سلامت جسم و روح آگاهی داریم. به همین منظور سعی و تلاش خود را در جهت پاکیزگی محیط خانواده و منزل خود به عمل می آوریم.اگر این خصوصیت را از محیط خانوادگی به محیط اجتماعی خود انتقال دهیم و پاکیزگی محیط اجتماعی را مؤثر در سلامت جسم و روان بدانیم این حرکت نشان دهنده ارتقاء فرهنگی می باشد.برای نمونه، اگر ریختن زباله در محیط خانه باعث آلودگی می شود، ریختن آن در خیابان هم باعث آلودگی خواهدشد.نتیجه می گیریم افراد با فرهنگ و آگاه از ریختن زباله در محیط اجتماعی خودداری می کنند.
مثال دوم: همه ما تلاش میکنیم که رفاه و آسایش در زندگی ما حاکم باشد، در همین راستا سعی می کنیم ، تا منزل خوب همراه با تمام امکانات در اختیار داشته باشیم.اگر این تفکر را به اجتماع خود انتقال دهیم یعنی محیط اجتماعی خود را مانند خانه خود بدانیم و برای عمران و آبادانی محیطی که در آن زندگی می کنیم تلاش و کوشش نماییم و با مسئولین محلی همگام باشیم توسعه و آبادانی با حداقل زمان بدست خواهد آمد. و این هم از نشانه های پیشرفت فرهنگی می باشد.
مثال سوم: در مسائل تربیتی نیز باید همین گونه فکر کنیم، یعنی همان قدر که تلاش می کنیم فرزندان صالح و مفید به جامعه تحویل دهیم، به همان اندازه باید برای تربیت فرزندان جامعه خود نیز تلاش نماییم.چون ما هرچه قدر تلاش کنیم و فرزندان خوب تربیت نماییم ولی جامعه ، جامعه ای سالم نباشد فرزندان ما را نیز به تباهی خواهد کشاند.پس در این مورد نیز باید احساس مسئولیت کرده و علاوه بر تربیت فرزندان خود، در جهت تربیت نوجوانان و جوانان جامعه ای که در آن زندگی می کنیم تلاش نمائیم.و نمونه های فراوان دیگر……
خداوند تبارک و تعالی انسان را موجودی اجتماعی آفریده وانسانها بسیاری از نیازهای ضروری زندگی خود را از طریق افراد دیگر برآورده می نمایند. اگر قرار بود هرکس به فکر خود و خانواده خود باشد نیاز به زندگی اجتماعی نبود، هر کس می توانست در گوشه ای از دنیای پهناور مکانی برای زیستن انتخاب نماید و به تنهایی زندگی نماید.
لازم به ذکر است، نگاه تک بعدی به اجتماع یک نوع عقب ماندگی فرهنگی است. برای مثال اگر حل مشکلات یک جامعه یا یک روستا را فقط در عمران و آبادانی خلاصه نماییم خود یک اشتباه بزرگی است.چون اجتماع را باید یک واحد به هم پیوسته دانست که هر قسمت آن به صورت متوازن باید رشد نماید.
در پایان نتیجه می گیریم انسانهای با فرهنگ ، همانقدر که به خود و خانواده خود توجه دارند به اجتماع خود نیز اهمیت می دهند و برای توسعه و آبادانی محیطی که در آن زندگی می کنند سعی و تلاش فراوان به عمل می آورند.
حال هر یک از ما باید خودمان را با این ویژگی ذکر شده بسنجیم.اگر این خصوصیت به صورت کامل در ما هست پس باید به خودمان ببالیم. اگر اندکی از این خصوصیت در ما نهادینه شده است تلاش کنیم تا آن را کامل در خود پرورش دهیم.و اگر فقط به خود و خانواده خود توجه داریم و به جامعه خود بی توجه ، باید متاسف باشیم و تلاش وافر نماییم تا این فرهنگ را در خود به شکوفایی برسانیم. چون کمک به همنوعان و جامعه ،یکی از نشانه های حرکت به سمت تکامل و به خدا رسیدن می باشد.
نقش شاهنامه در زبان و ادبیات فارسی
اثر شاهنامه شاهکار جاویدان و پرارج سخن پرداز بزرگ ملی فردوسی در زبان و ادبیات پارسی به حدی است که اگر کتابها در باره ی آن پرداخته شود، باز حق سخن ادا نشده است و مجال گفتن و نوشتن باقی است. در این جا به مختصری از آن چه میتوان گفت بس میکنم و تفصیل مطالب را به تحقیق و مطالعه در خود شاهنامه حوالت می دهم.
اثر شاهنامه در پاسداری واژه ها و اصطلاحهای فارسی
شاهنامه فردوسی یکی از پرمایه ترین و بی نیاز ترین گنجینه ها از نظر دربرداشتن واژه ها و اصطلاحهای ادبی زبان پارسی است و بی شک از این جهت بزرگترین و نخستین کتابی است که پاسدار کلمات درست و زیبای زبان دری گردیده، آنها را با صحت و امانت به دست ما سپرده است.
فردوسی با نمایش دادن این لغتهای فصیح و دلنشین در شارسان شکوهمند اشعار شیرین خود واژه ها و اصطلاحهای اصیل را شهر بند کرده، آنها را از بی سر و سامانی و در به دری و آفت تحریف و فراموشی و سر گشتگی نجات بخشیده است.
ابیات استوار فردوسی طی سالیان دراز همچون قلعه های آهنین بنیاد، واژگان زیبای فارسی را مانند مهرویان حصاری در چار دیواری خود از صدمه های دست اندازیها نگهداری کرده، با آب و حیات شعر دری بر شادابی و ظرافت آنها افزوده است.
گرچه دیگر شاعران همزمان فردوسی نیز هر یک به سهم خود در مایه ور کردن گنجینه ی ادب فارسی از واژه های صحیح و زیبا کوشیده اند، ولی خدمت فردوسی در این زمینه از دو جهت بر دیگران برتری دارد: یکی از آن سبب که زنده کردن زبان فارسی و به کار بردن واژگان آن در شعر یکی از مهمترین هدفهای فردوسی در خلق شاهنامه بوده است و دیگر آن که این کتاب عظیم حماسی و داستان چون مورد توجه و دلبستگی خاص همه ی ایرانیان و پارسی زبانان بوده است، خواص و عوام در همه ی دوران ها به خواندن آن رغبت بسیار داشته اند. در نتیجه، بیشتر واژه های به کار برده شده در ابیات شاهنامه، معمول و متداول و در زبان ها ساری و جاری گشته، گرد مهجوری بر سیمای برازنده ی آنها ننشسته اند. پاره ای از آنها هم که در گفته ها و نوشته ها کمتر به کار رفته یا بر سر زبانها نیفتاده، باز هم در شعر فردوسی حیات جاودان یافته است. علاوه بر این، واژه ها و ترکیبهای زیبای بی شماری در شاهنامه وجود دارد که در آثار دیگر شاعران دوره ی غزنوی و حتی دوره های بعد به ندرت دیده میشود و فردوسی آنها را در ابیات خود با فصاحتی هر چه تمام تر بارها به کار برده است.
ترکیبهای شیرین و واژه های دلنشین در شاهنامه به حدی فراوان است که پس از خواندن یک داستان، ذهن آدمی از واژگان فخیم و دلپذیر فارسی انباشته می شود و پس از فراغت از خواندن آن سرگذشت، گویی هر یک از آن کلمات در پیش نظر جلوه گری و در ساحت اندیشه خود نمایی می کند.
اکنون در اینجا برای نمونه چند بیتی از شاهنامه را که حاوی واژه های سره و اصطلاحهای ادبی است، می آوریم.
مقدمه
در روزگاران قدیم دانش آموزان با تشکچه ای زیر بغل به مکتب می رفتند, اما حالا هر دانش آموز لپ تاپی در کوله دارد
با پیشرفت تکنولوژی و روی کار آمدن شیوههای جدید آموزشی، نحوه مدرسه رفتن، درس خواندن و استفاده از وسایل کمک آموزشی تغییر پیدا کرده و مدارس و دانشآموزان امروزی تفاوتهای بسیاری با مکتبخانههای قدیم و حتی مدارس قدیم و شاگردان آنها که پایههای مدارس امروزی هستند، دارند.
این روزها اگر چه میان مکتبخانه و مدرسه فاصله زیادی وجود دارد و این فاصله ماهیت این دو را به کلی از هم جدا میکند، اما ریشههای مدرسههای امروزی را میتوان به شکلی در مکتبخانههای از یاد رفته دیروز یافت؛ مکتبخانههایی که تا ۳ نسل پیش تنها کانون آموزش اجتماعی بودند.
● روزگار مکتبخانه و ملا
در گذشته مکتبخانه به نخستین محل آموزش و تربیت گفته میشد و مدیر آن را معلم، مکتبدار، ادیب، ملا یا آخوند مینامیدند. مکتبخانهها در دوران نه چندان دور در ولایتها، قصبهها و حتی آبادیهای دورافتاده برقرار بودند. این کانونهای عجیب و در عین حال جالب برای خود، آیین ویژهای داشتند و در برخی مناطق مسجد نامیده میشدند و در هر جایی همانند گوشه یک مسجد قدیمی و کوچک یا کنج حیاط یک خانه میتوانستند پیدایش یابند. مکتبخانهها از وسایل و امکانات تحصیلی، فقط فضای مسقفی داشتند که شاگردان را از گرما، سرما، باد و باران حفظ میکرد و چند حصیر یا نمد کهنه کف مکتبخانه را میپوشاند. مکتبدار برای تدریس معمولاً شهریهای نمیگرفت، چرا که از دید اعتقادی، گرفتن دستمزد برای تدریس مردود بود و تنها مکتبداری که سمت یا عنوان مذهبی نداشت از این قاعده مستثنی بود و نیازهای معیشتی او از راه مکتبداری فراهم میشد. وسایل تحصیلی آن زمان بسیار ساده بود. هرکس که قصد تحصیل داشت، باید تشکچه میآورد و جای مناسبی را در مکتب آماده نشستن میکرد و همین که ساعت تعطیلی میرسید، هرکس تشکچه را همراه خود به خانه برمیگرداند. افزون بر این دانشآموزان خورجین کوچکی نیز از نوع جاجیم میآوردند و کتاب، قلمدان و غذای خود را در آن جای میدادند.
در فصل زمستان به نوبت، سوخت مکتب را یکی از شاگردان تأمین میکرد. گاهی اوقات که توافقی نبود هرکس منقل کوچکی مملو از آتش به همراه خود میآورد و از گرمای آن بهره میگرفت. آن روزها برای گرم کردن مکتب بیشتر بخاری دیواری متداول بود و در انتهای محل مکتب قرار داشت.در آن زمان شیوه آموزش در مکتبخانهها انفرادی بود. شاگردان مکتبخانه تابستان در حیاط و زمستان در اتاق بر تشکچهای که از خانه میآوردند، مینشستند و رحل یا لوح در پیش میگرفتند. لوح یا رحل صفحهای فلزی بود که با مرکب یا جوهر روی آن نوشته و سپس آن را میشستند.
هنگام درس دادن مکتبدار یا ملا داخل مکتبخانه بر سکویی مینشست و ترکهای در دست و گاهی قلیانی زیر لب داشت. نخست شاگردان بزرگتر جلو میآمدند، درس را از ملا میگرفتند و سپس آنان مأمور آموزش به دیگران میشدند. هر کودک پس از گرفتن درس، وظیفه داشت بر جای خود بنشیند و درس خود را یکسره با صدای بلند بخواند و تکرار کند، به گونهای که در مکتبخانه پیوسته صدای شاگردان بلند و با هم آمیخته و با حرکت متفاوت بدن آنها همراه بود. زیرا ملای مکتب معتقد بود بلند خواندن درس باعث میشود نخست شاگرد تلفظ کردن کلمهها را فرا بگیرد، سخن گفتن بیاموزد و به اصطلاح زبان باز کند و دوم آن که حواس خود را متوجه و متمرکز درس کند. از برکردن، مهمترین روش یاد گرفتن بود و ذوق و استعداد شاگرد و به طور کلی فهمیدن و فکر کردن مورد توجه نبود. در مکتبخانههای قدیم خط زیبا اعم از درشت یا ریز که اولی به نام مشق و دومی به نام کتابت مرسوم بود، ملاک و معیاربرداشت تحصیلی بود. هرکس در هر مقطع تحصیلی خط خوبی نداشت مورد توجه واقع نمیشد. در واقع خط خوب پوششی مناسب برای بیدانشی بود.
در آن زمان آنچه مینوشتند با قلم نی و مرکب سیاه بود. سر قلم فلزی و مرکبهای رنگی بویژه مرکبی که از جوهر گرفته بودند نهتنها مردود بود، بلکه اگر دانشآموزی از چنین وسایلی استفاده میکرد، تنبیه جانانهای را به رایگان میخرید. نوشتن هر مطلب در آغاز روی زانوی راست صورت میگرفت و دانشآموز زمانی به اوج کمال خود میرسید که میتوانست ایستاده، قلمدان و دوات را در شال کمر خود گذارد و بیآنکه قلم خوردگی پیدا شود، بدون پیشنویسی کتابت کند و قواعد و نظم سطور نوشته را نیز به نحو مطلوب و به اصطلاح آن روز منالبدو و الی الختم رعایت کرده باشد. آنگاه بود که نویسنده از دید تحصیلی در درجه عالی قرار داشت و عنوان میرزا میگرفت.
● ورود به مدارس امروزی
گذر از مکتبخانهها به مدارس یکی از مهمترین تغییرات نظام آموزشی ماست که ازانقلاب مشروطه و پس از وضع قانون اساسی و متمم آن به وجود آمد. تحولی که باعث شد در گذر زمان نوع مدارس و شیوههای و روشهای آموزشی تا به امروز تغییرپیدا کند.طی چند دهه اخیر با تغییر نظام آموزشی و روی کار آمدن شیوههای جدید آموزش، نوع مدارس، نحوه درس خواندن، مدرسه رفتن و استفاده از امکانات آموزشی برای دانشآموزان تغییر پیدا کرده است و دیگر به مکتبخانههای قدیم هیچ شباهتی ندارند. دانشآموزان امروزی در شرایطی به مدارس خود در مقاطع مختلف تحصیلی میروند که کتابهای درسی تفاوت زیادی با گذشته دارد و دیگر از لوحها خبری نیست و محتوای این کتابها براساس نیاز روز تغییر کرده است.
شیوه درس خواندن دانشآموزان نیز بسیار متفاوت با زمانهای درس خواندن و مدرسه رفتن پدربزرگها و مادربزرگها و حتی پدران و مادران آنهاست. در حال حاضر فرزندان دانشآموزان دیروز از وسایل درسی و کمک آموزشی جدید بهره میگیرند و داشتن کامپیوتر و لپتاپ جزییترین وسایل آموزشی آنهاست. کتابهای درسی امروزی گرچه سختتر و پیچیدهتر شدهاند، اما با کمک کتابهای کمک درسی متنوع و مختلف یادگیری سادهتر شده است.
در عصر امروز دیگر همانند چند دهه قبل دانشآموزان در شبهای امتحان تا صبح بیدار نمیمانند یا به صورت دستهجمعی در خانههای یکدیگر جمع نمیشوند و درس نمیخوانند.
نکته: اگر تا دیروز فلک بستن و تنبیه و جریمه عامل فشار برای درس خواندن و رفتن به مدرسه بود، امروز والدین با افزایش پولتوجیبی و دادن وعده خریدن وسایلی همانند دوچرخه، موبایل، لپتاپ و... دانشآموزان خود را به درس خواندن ترغیب میکنند.
این روزها دانشآموزان ترجیح میدهند اوقات خود را در کلاسهای کمک درسی، کامپیوتر و کمک آموزشی کنکور بگذرانند و با خواندن نمونه سوالات امتحانی و کتابهای کمکدرسی، خود را برای امتحان دادن آماده کنند. در واقع کلاسهای کمک درسی و کنکور به نیاز اصلی دانشآموزان تبدیل شده است و دانشآموزان و والدین آنها ثبتنام و شرکت در این کلاسها را یک نیاز اساسی برای درس خواندن و پیشرفت تحصیلی میدانند.
اگر تا دیروز فلک بستن و تنبیه و جریمه عامل فشار برای درس خواندن و رفتن به مدرسه بود، امروز نوع نگاه و توجه پدر و مادران برخی از دانشآموزان به درس خواندن فرزندانشان نیز دستخوش تغییر شده و آنها به روشهای مختلف همانند افزایش پولتوجیبی و دادن وعده خریدن وسایلی همانند دوچرخه، موبایل، لپتاپ و... دانشآموزان خود را به درس خواندن و شرکت در این کلاسها ترغیب میکنند.
باید گفت والدین امروزی بیش از گذشته به آینده فرزندانشان اهمیت میدهند و به همین منظور سعی میکنند بعد از مقطع ابتدایی فرزندان خود را به کلاسهای کمک درسی بفرستند تا آنها را پیشاپیش برای شرکت در کنکور دانشگاه آماده کنند. کنکوری که طی چند دهه اخیر در ایران به غولی تبدیل شده که شکستن شاخ آن و ورود به دانشگاه آرزوی اکثر نوجوانان است.
امروزه انتخاب مدرسه نیز برای خود حکایتی دارد، پدران و مادران یک سال تحصیلی را به دنبال یافتن مدرسهای خوب و کارآمد برای فرزندان خود سپری میکنند و آنقدر از این مدرسه به آن مدرسه به رفت و آمد میپردازند تا فرزند نوآموز خود را در بهترین مدرسه شهر با بهترین امکانات ثبتنام کنند. برای آنها دیگر شهریه معنایی ندارد، حتی اگر با درآمد آنها نیز همخوانی نداشته باشد با قرض و وام، گرانترین مدرسه را ـ که از نظر آنان بهترین نیز هست ـ انتخاب میکنند.تازه داستان به همین جا هم ختم نمیشود؛ در کنار مدرسه انواع کلاسهای کمک درسی و جانبی همانند موسیقی، ورزش و... را هم در برنامههای فرزندانشان قرار میدهند. در روزگار از رونق افتادن مکتبخانهها که خبری از رحلهای فلزی و قلم نی و جوهر نیست، دانشآموزان با خودکارهایی متنوع با رنگهای فسفری تکالیف خود را مینویسند، در خانه رایانه شخصی دارند و با خود تلفن همراه به مدرسه میبرند و مسافت اندک خانه تا مدرسه را با سرویس طی میکنند. در این مدارس تختههای سیاهرنگ کلاسهای درس جای خود را به تخته وایتبردهای سفیدی دادهاند که به جای گچ سفید با ماژیکهای تیره روی آنها مینویسند. اکنون این باور اثبات نشده که تحصیل در مدارس غیرانتفاعی همراه وسایل جدید آموزشی آینده تحصیلی دانشآموزان را تامین میکند، ذهن بسیاری از والدین را مشغول کرده است.
ظاهرا این تغییرات تمامی ندارد، زیرا در حالی که طی چند قرن اخیر کتابهای کاغذی درسی به عنوان اصلیترین وسیله آموزشی در مدارس مختلف کشور استفاده میشده و خاطرات زیادی از مطالب این کتابها در ذهن دانشآموز دیروز و امروز نقش بسته است، ولی در عصر ارتباطات و پیشرفت تکنولوژی، وسایل آموزشی نیز دستخوش تغییر و تحول شدهاند و قرار است به مرور زمان دانشآموزان با کتابهای درسی کاغذی خداحافظی کنند، به گونهای که معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش در تازهترین اظهارنظر خود از توزیع لپتاپ در بین دانشآموزان برای جایگزینی کتابهای کاغذی خبر میدهد.
محیالدین بهرام محمدیان با اشاره به اجرای آزمایشی توزیع کیف الکترونیکی در برخی مدارس کشور طی امسال میگوید: این طرح از شیوههای نوین یادگیری و در راستای هوشمندی مدارس است و نقشآفرینی بیشتر دانشآموزان را در یادگیری، یاددهی و تولید محتوا فراهم میکند. به اعتقاد وی براساس این طرح دانشآموزان به جای حمل انبوه کتابهای درسی، رایانه همراه (لپتاپ) به مدرسه میبرند که در آن مطالب کتابهای درسی به صورت محتوای الکترونیکی با قابلیت چندرسانهای طراحی شده است.
● توجه به کمیت به جای کیفیت آموزش
کنار تمام این تغییرات، ایجاد این باور در ذهن دانشآموزان و والدین آنها که دروس را فقط باید برای قبولشدن خواند نه یاد گرفتن، باعث شده که در نظام آموزشی ما به کمیت بیشتر از کیفیت توجه شود.
موضوعی که به اعتقاد حسن شریعتی، کارشناس مسائل آموزشی باعث شده در حال حاضر در آموزشهایی که در مدارس و جاهای مختلف ارائه میشود درصد قبولی دانشآموزان بیشتر از کیفیت یادگیری توسط آنها مورد توجه قرار گیرد.
وی با اشاره به این که در حال حاضر آموزشهایی که به دانشآموزان ارائه میشود عمق و کیفیت ندارد، میگوید: ما امروزه در آموزش دانشآموزان فقط رفع تکلیفی عمل میکنیم و برخلاف گذشته که آموزشها عاشقانه، مهارتی و عمیق بود، آموزشهای امروزی سطحی و فقط در جهت کسب نمره قبولی است.
وی با بیان این که دانشآموزان امروز به جای یاد گرفتن درست و عمیق، درس میخوانند تا در آینده پزشک، مهندس و... شوند و فقط کسب نمره قبولی در امتحانات برای آنها مهم است، میافزاید: پیش از این در مدارس به دانشآموزان میگفتند درس بخوان تا علم بیاموزی یا بنویس تا نوشتن را یاد بگیری، اما امروزه دیگر اینچنین نیست.
این کارشناس مسائل آموزشی با اشاره به اینکه در حال حاضر مهارت شرکت در امتحان و نحوه پاسخ دادن به پرسشهای چندگزینهای جای آموختن صحیح و درست را گرفته، تصریح میکند: بسیاری از دانشآموزان براساس مهارتهایی که در کلاسهای کنکور براساس ابزار و روشهای تستزدن یاد میگیرند در کنکور قبول میشوند و کمتر کسی است که براساس یادگرفتن عمیق در کنکور قبول شود. شریعتی درصد هوش و یادگیری دانشآموزان امروز را با دانشآموزان دیروز متفاوت نمیداند و با بیان این که امروزه امکانات جدید آموزشی همانند کامپیوتر و دیگر وسایل آموزشی در زندگی تحصیلی دانشآموزان گنجانده شده است، میافزاید: امروزه به دلیل استفاده از وسایل کمک آموزشی جدید، معلم محوری به سمت دانشآموز محوری پیش رفته است و با در اختیار قرار دادن ابزار و وسایل کمک آموزشی در اختیار دانشآموزان، ارتباط آنها با معلم کمتر شده که این برای نظام آموزشی ما خطرناک است.
حکمت قاسمخانی